چون شمع میروم ز خود و شعله قامتم
گرد ره خرام که دارم، قیامتم
آن نالهام که گر همه خاکم دهی به باد
کهسار میخورد قسم استقامتم
تسلیم خوی از غم آفات رستن است
افکنده نیستی به جهان سلامتم
مینا طبیعتم حذر از انفعال من
هرگاه آب میشوم آتش علامتم
از قحط امتیاز معانی درین بساط
تحسینم این بس است که ننگ غرامتم
یک دانهوار آبلهٔ دل نکرد نرم
دست آسیای سودن دست ندامتم
کو وحشتی که بگذرم از دامگاه وهم
تشویش رفتن است به قدر اقامتم
عمریست نام من به جنون دارد اشتهار
داغ نگین تراشی سنگ ملامتم
بیدل ز حالم اینکه نفس گرد میکند
کم نیست در قلمرو هستیکرامتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری از شاعر است که در آن احساسات عمیق و تحول درونی خود را بیان میکند. او به تغییرات روحیاش اشاره میکند که در آن به شمعی تشبیه شده است که به سمت خود میرود و شعلهاش به ایستایی کمک میکند. نالهها و دردهایش نشاندهنده استقامت او در برابر مشکلات و آفات زندگی است. شاعر همچنین به اصل «تسلیم» و ضرورت آن در مواجهه با غم و رنجهای زندگی اشاره میکند و اینکه خود را در میان چالشها حفظ کند. به نوعی، او به تجلیات طبیعی و عواطفش نیز پرداخته و در نهایت از نامش به عنوان نشانهای از جنون و دیوانگی سخن میگوید. در کل، این شعر بیانگر درگیریهای روحی و تلاش برای حفظ هویت و استقامت در برابر چالشهاست.
هوش مصنوعی: میروم مانند شمعی که در حال ذوب شدن است و شعلهام را به قدری بالا میبرم که با زیبایی و وقار در مسیر قدم میزنم، زیرا به دلیل زیباییام در این حالت، دیگران را مجذوب میکنم.
هوش مصنوعی: نالهای که از دل برمیآید، اگر همه وجودم را هم به باد بدهی، مانند کوه است که در برابر طوفان میایستد. این نشان از استقامت و پایداریام دارد.
هوش مصنوعی: تسلیم شدن به ویژگیهای شخصی و خود را به دست سرنوشت سپردن، نشاندهنده رهایی از غم و مشکلات زندگی است. این فرد احساس میکند که با رها کردن خود از فشارها و سختیها، به آرامش و سلامت در زندگی دست یافته است.
هوش مصنوعی: من مانند مینا هستم و از تغییرات ناخواسته دوری میکنم، زیرا هر وقتی که احساساتی میشوم، نشانهام این است که مانند آتش میسوزم.
هوش مصنوعی: در این جملات، شاعر به کمبود و فقر معانی در محیط اطرافش اشاره میکند و ابراز میدارد که فقط به این افتخار میکند که بار غرامت و شرم بر دوش او نیست. به نوعی میتوان گفت که او خود را از ننگ و سرشکستگی رها میداند و این برای او کافی است.
هوش مصنوعی: دلی که به خاطر اشتباهاتش احساس پشیمانی و درد میکند، مانند دانهای از غم و رنج، به آرامی در چنگال دستهای ندامت قرار میگیرد. این درد و پشیمانی همچون آبی است که در آسیاب سرنوشت میچرخد و نمیتواند راحت و آرام باشد.
هوش مصنوعی: ترس و وحشتی وجود ندارد که از تلهی خیالات و نگرانیها عبور کنم؛ چرا که زمان ماندن من به اندازهی زمانی است که در این حالت قرار دارم.
هوش مصنوعی: مدت طولانی است که نام من به دیوانگی معروف شده و مانند داغی که بر روی سنگی حک میشود، نشان ملامت و سرزنشم به یادگار مانده است.
هوش مصنوعی: حال و روز من به گونهای است که حتی نفس کشیدن هم در قلمرو وجودم، وضعیت خاصی را ایجاد میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رندانه ساکن کوی ملامتم
منت که با هزار ملامت سلامتم
زاهد مرا به راه سلامت دهد فریب
داند مگر که طالب راه سلامتم
چون دید قامت تو موزون، سجود کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.