این مرا بس که تمنای تو میورزم و بس
همه دارم به وصال تو نمیارزم و بس
چون سپیدار اگر میوه ندارم ای گل
بر تو آخر نه همه سال همیلرزم و بس
پسته زد خنده که در پوست مرا هم مغز است
من شکستم دهنش را که همین مغزم و بس
بسکه گل شد سر کوی تو ز خونابهٔ چشم
کس نیامد که نیفتاد، نه من لغزم و بس
ناصر از هجر تو گر مُرد، بمُر گو غم نیست
یک جواب از دهن خویش نمیارزم و بس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.