گر پادشه به کوی تو آید گدا شود
در کوی تو گدا برود پادشه شود
مخرام هر طرف که ز قد تو کار حُسن
بالا گرفته است، مبادا بلا شود
گیتی چو عکس نور تجلای توست
آن به که دل چو آینه گیتینما شود
از جد و جهدِ خلق میسر نشد مراد
دارم امید آنکه به لطف خدا شود
از رنگ و بو گرفت دلم، کو نسیم لطف
تا همچو غنچه خرقهٔ رنگین قبا شود
خواهد بقای ذات تو از شادی وصال
روزی که ناصر از غم هجران فنا شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر گه که آن نگار شکر لب کند حدیث
بر دو لبش حدیثش عاشق چو ماه شود
هر حرف از آن که بر لب شیرینش بگذرد
آویزد اندرو و به سختی جدا شود
چونان کند حدیث که گویی کنون زبانش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.