گنجور

 
وحشی بافقی

به طوف کعبه من خاکسار خواهم رفت

ولی به یاد سر کوی یار خواهم رفت

اگر به باغ روم بهر دیدن گل و سرو

به یاد قامت آن گلعذار خواهم رفت

جدا ز یار چه باشم درین دیار مقیم

چو یار کرد سفر زین دیار خواهم رفت

مرا به میکده ، ای محتسب رجوعی نیست

اگر روم پی دفع خمار خواهم رفت

به رهگذارش اگر خاک ره شود سر من

کجا چو وحشی از آن رهگذار خواهم رفت

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
شمارهٔ ۱۰۳ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
ناصر بخارایی

چو باد گر ز سر کوی یار خواهم رفت

به سوی روضهٔ رضوان چه کار خواهم رفت

مرا ز روز شمار ای فقیه کم ترسان

که من به دیر مغان بیشمار خواهم رفت

شراب خوردم و پوشیده می‌روم در شهر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه