چون صبا در کوی تو آشفته بر خواهم گذشت
بر درت بیمار خواهم رفت و درخواهم گذشت
خاک ره خواهم شدن تا دهر بر بادم دهد
بر سر کوی شما زین رهگذر خواهم گذشت
شب همه شب سوختم چون شمع، هان ای باد صبح
بر سرم بگذر که بر بویت ز سر خواهم گذشت
ز آتش دوزخ چه میپرسی خبر از من که من
بر صراط عشق مست و بیخبر خواهم گذشت
مدعی گر بهر زر چون غنچه باشد تنگ دل
من چو گل خندان و خوش از وجه زر خواهم گذشت
بر گذر ای جان ناصر بر سرم خوش همچو گل
زانکه دور از روی تو چون عمر بر خواهم گذشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از سر دنیا و دین، مردانه در خواهم گذشت
مست و لایعقل، به کوی یار، بر خواهم گذشت
جان سپر کردم به پیشش، پیش از آن کاندر غمش
بگذرد تیر از سپر زیر سپر خواهم گذشت
از هوا، باد صبا جان میدهد در کوی دوست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.