گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سیدای نسفی

مرغ بی بالم گلستان کی هوس باشد مرا

خنده گل چاک دیوار قفس باشد مرا

التماس سوزن از عیسی مریم کی کنم

گر به نقش کفش پایی دسترس باشد مرا

کی شوم پابست تار و پود خود چون عنکبوت

قوت پرواز اگر همچون مگس باشد مرا

غنچه نشکفته را گلچین به سر برد از چمن

همچو گل جا در میان خار و خس باشد مرا

نیست صیادی که در دامش کنم خود را اسیر

شکرها گویم اگر جا در قفس باشد مرا

ای که می گویی خموشی سد راه قسمت است

می کنم فریاد اگر فریادرس باشد مرا

کاروان بوی پیراهن نمی آید ز مصر

ناله ها در دل گره همچون جرس باشد مرا

از چمن عمریست دور افتاده ام ای باغبان

چاکهای پیرهن چاک نفس باشد مرا

از تماشای چمن سر در گریبان کرده ام

غنچه گل در نظر حفظ نفس باشد مرا

از چمن زینهار پا بیرون منه ای عندلیب

در گلستان غنچه های نیمرس باشد مرا

پنجه امید پای سعی کوته کی کنم

گر به شاخ آرزوها دسترس باشد مرا

روزیی مرغ درون بیضه باشد بی حساب

رزق از اندازه بیرون در قفس باشد مرا

در به روی آرزوها بسته ام چون سیدا

تا به کی چشم طمع بر دست کس باشد مرا

 
 
 
سنایی

من کیم کاندیشهٔ تو هم نفس باشد مرا

یا تمنای وصال چون تو کس باشد مرا

گر بود شایستهٔ غم خوردن تو جان من

این نصیب از دولت عشق تو بس باشد مرا

گر نه عشقت سایهٔ من شد چرا هر گه که من

[...]

میبدی

گر بود غم خوردنت شایسته جان رهی

این نصیب از دولت عشق تو بس باشد مرا

ابن یمین

بر وصالش یک نفس گر دسترس باشد مرا

حاصل عمر عزیز آن یکنفس باشد مرا

خواهم افکندن ز دست دل سراندر پای دوست

گر زمن بپذیردش این فخر بس باشد مرا

عاشقم بر روی جانان هر که خواهی گو بدان

[...]

کلیم

من نه آن صیدم که آزادی هوس باشد مرا

از قفس گویم، نفس تا در قفس باشد مرا

از پی راه فنا سامان ندارم، ورنه من

خویش را می‌سوزم ار یک مشت خس باشد مرا

بر سراپای دلاویزت نمی‌پیچم چو زلف

[...]

صائب تبریزی

چون ز دنیا نعمت الوان هوس باشد مرا؟

خون دل چندان نمی‌یابم که بس باشد مرا

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه