موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم
چون خط پشت لب از گرد دهانت گردم
از خجالت نتوانم به تو نزدیک شدن
چون تهیدست بر اطراف دکانت گردم
گر نشینی به چنین پای تو را بوسه زنم
در خرامی ز سر سرو روانت گردم
به سر خود دهن تلخ مرا شیرین کن
تا به کی از سر انگور کشانت کردم
بر کمر تیغ پی کشتنم آویخته یی
پا ز سر کرده ز شمشیر میانت گردم
گوشه ابرو و مژگان تو را بنده شوم
جان سپر ساخته از تیر و کمانت گردم
سیدا را جگر ریش به ناصور رساند
از خط پشت لب مشک فشانت گردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش با دوست محاکات بجان میگردم
نکته را راه به هنجار زیان میگردم
غیرت عشق چنان پرده همیداشت که من
نقش اسرار زخود نیز نهان میگردم
چون جهان نزل جنان بود من از پیروزی
[...]
عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم
یا گناهیست که اول من مسکین کردم
تو که از صورت حال دل ما بیخبری
غم دل با تو نگویم که ندانی دردم
ای که پندم دهی از عشق و ملامت گویی
[...]
تا جهانست به سر گرد جهان می گردم
در تکاپوی تو ای دوست به عالم فردم
عهد کردم که نگردم ز تو تا جان دارم
ور بگردم من از این عهد و وفا نامردم
وقت آنست که رحمی بکنی بر دل من
[...]
پای مهد تو چه شبها که به روز آوردم
طفل بودی و تو را تازه جوانی کردم
من که یک عمر تو را از دل و جان پروردم
هان! منه داغ جدایی به دل پر دردم
همه این قصه به نظم آوردم
فهم آن بر تو حوالت کردم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.