در صدف چون قطره افتد گردد او را دل ز سنگ
سفله را دنیا دهد رو می کند منزل ز سنگ
همچو آتش کرده ایم از دست تو منزل ز سنگ
تا به کی با ما تعدی می کنی ای دل ز سنگ
جوی شیر آید برون از کوه بهر کوهکن
روزیی خود می کند صاحب هنر حاصل ز سنگ
آدمی را ز آفت ارض و سما نبود خبر
دانه ذوق آسیا دارد ولی غافل ز سنگ
از فلاخن سر نمی پیچد درخت میوه دار
همچو طفلان کی شود بی پای صاحبدل ز سنگ
خون ناحق هر کجا باشد نهان گل می کند
لاله می روید ز آب خنجر قاتل ز سنگ
ساکنان کعبه از وسواس شیطان فارغند
ایمن از سیل است باشد هر کرا منزل ز سنگ
کرده اند اهل طمع را از ازل روئینه تن
آب می گردد نباشد گر دل سایل ز سنگ
خال او تا موسم خط هر چه باشد می کند
می شود وقت علمداری دل غافل ز سنگ
راز عشق از سینه همچون برق بیرون می رود
سیدا بیهوده آتش میکند منزل ز سنگ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می کند بتگر اگر بت زمان حاصل ز سنگ
من بتی دارم که هر دم می تراشد دل ز سنگ
از محک پروا ندارد نقره کامل عیار
سر نپیچد هر که در سودا شود کامل ز سنگ
لاله کوهم شراب من ز جوش غیرت است
[...]
برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز سنگ
کی شود آسان شما را حل این مشکل ز سنگ
کند ابراهیم از دل های سنگین نقش غیر
گرچه آذر می تراشد صورت باطل ز سنگ
سختگیری افکند از پا درخت خشک را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.