گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سیدای نسفی

بی رخت گل به گلستان سر بی تن باشد

غنچه بر شاخ هوا سنگ فلاخن باشد

داغ در سینه گرمم چو نفس جا دارد

منزل سوختگان گوشه گلخن دارد

دیدن لاله کند تازه گل داغ مرا

این چراغ از نفس سوخته روشن باشد

قفس از آه گرفتار چه پروا دارد

چه کند دود در آن خانه که روزن باشد

نتوان برد از این دایره بیرون خود را

همچو پرگار اگر پای ز آهن باشد

خانه دل شود از گوشه نشینی روشن

پای خوابیده چراغ ته دامن باشد

هفت گردون شده از سیلی آهم نیلی

آسمان در چمن من گل سوسن باشد

سیدا شمع صفت انجمن آرای شوم

در سر انگشتم اگر قطره روغن باشد

 
 
 

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه

فرخی سیستانی

بامدادان پگاه آمد بر بسته کمر

غالیه بر سر و رو  کرد  و برون رفت بدر

سنایی

خواجه در غم من ار گفت که چون بی‌خردان

دین به دل کرده‌ای اندر ره دنیا لابد

دیو در گوش هوا و هوسش می‌گوید

از پی کبر و کنی چون متنبی سد جد

من چه دانستم کز تربیت روح‌القدس

[...]

وطواط

هر که او بندهٔ این حضرت والا بود

همچو من صاب صد نعمت و آلا گردد

سوزنی سمرقندی

آن کل شوم نیک تیر دل از من بربود

عشق بر عشق چو آروغ برافروز فروز

یاسمن گون رخ . . . ون را بزهارم بنمود

شب ز سودای ویم دیده حمدان نغنود