شمع با آتش مدارا تا قیامت می کند
صحبت دیر آشنایان استقامت می کند
سفره خود هر که اینجا پهن می سازد چو صبح
بر سر خود سایه بانی تا قیامت می کند
خون صیادان بلبل هست چون شبنم حلال
باغبان از دفتر گل این روایت می کند
گل بگو بیهوده می ریزد زر خود را به خاک
آشنایان عندلیبان را ملامت می کند
شمع می آید سوی فانوس با چشم پر آب
مشهد پروانه را هر شب زیارت می کند
می شود از بانگ گوشم زنگ گردون پر صدا
از لب او غنچه گل گر حکایت می کند
یاد خال او مرا بی تاب دارد چون سپند
شمع را نازم که چون در بزم طاقت می کند
می زند بر گردنش محراب شمشیر از دو رو
بی خیال ابرویش هر کس که طاعت می کند
شکوه همیشه عاجز نمی باید شنید
دشمن از کوتاه دستی ها شکایت می کند
بر مزار بی کسان شمعی که روشن می شود
بر سر خود باد را دست حمایت می کند
تنگ چشمان را به نعمت سیر کردن مشکل است
مرد می دانم که موری را ضیافت می کند
دری روی سایلان هر کس که بندد سیدا
خانه خود را به دست خویش غارت می کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به اهمیت عشق، وفاداری و جدایی از محبوب اشاره دارد. شمع و آتش نماد عشق و سختیهایی هستند که افراد در راه این احساس تجربه میکنند. سفرهای که در آن عشق و دوستی گسترده میشود، نشان از اهمیت ارتباطات انسانی دارد. همچنین، شاعری از درد و رنجی که آشنایان به دوش میکشند سخن میگوید و نقدی به بیتوجهی و بیاعتنایی برخی افراد نسبت به ارزشهای عشق و دوستی میکند. در نهایت، شعر بر این نکته تأکید دارد که نباید از دشواریهای عشق و ارادت به محبوب فرار کرد و انسان باید در برابر چالشها و موانع مقاومت کند.
هوش مصنوعی: شمع با آتش به آرامی رفتار میکند و تا ابد با آن در حال گفتگو است. این گفتگو نشاندهندهٔ پایداری در برابر دوستان قدیمی است.
هوش مصنوعی: هر کسی که در این جا سفرهای بگستراند، مانند آن است که برای خود در صبحگاهی سایهبان میسازد تا همیشه و تا قیامت از آن بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: در اینجا صحبت از این است که خون صیادان، که بلبلها را شکار میکنند، مانند شبنم بر روی گلها است. باغبان از این وضعیت به شکلی لطیف و زیبایی یاد میکند و داستان را تعریف میکند. به نوعی میگوید که سرنوشت بلبلها با گلها در ارتباط است و دلی از این روایت به دست میآید.
هوش مصنوعی: گل میگوید که بیفایده است طلای خود را به خاک بریزد، چون آشناها مانند بلبلان او را سرزنش میکنند.
هوش مصنوعی: شمع به سمت فانوس میآید و چشمانش پر از اشک است، در حالی که پروانه را هر شب به عشق او زیارت میکند.
هوش مصنوعی: از صدای رسای جهان، گویی از لب آن معشوق گل، داستانی از غنچه گل به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: یاد آن که صورتش را دوست دارم، باعث بیتابی و آشفتگی من است، مانند شمعی که در کنار آتش میلرزد و نمیتواند در برابر آن مقاومت کند.
هوش مصنوعی: کسی که در راه بندگی و اطاعت تلاش میکند، باید با دلربایی و زیبایی چهره محبوبش هم مراوده داشته باشد. او نگران هیچ چیز نیست و به استقبال سختیها میرود، گویی که شمشیر در دست دارد و بر دوش خود نگهداشته است.
هوش مصنوعی: شکایت دشمن از ناتوانیهای ما نباید توجه ما را جلب کند، چرا که همیشه نباید به عظمت و شکوه خود بیتوجه باشیم.
هوش مصنوعی: وقتی شمعی بر قبر کسانی که بی کسان هستند روشن میشود، باد به طوری حمایت کننده آن را در بر میگیرد.
هوش مصنوعی: برآورده کردن خواستههای افرادی که همیشه دنبال بیشتر هستند، کار دشواری است. من میدانم که حتی یک مورچه هم تحت پذیرایی ویژه قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در حریم شخصی دیگران دخالت کند، در واقع به خانه و زندگی خود آسیب میزند و آن را به خطر میاندازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سیر چشمی خاک در چشم سخاوت می کند
مور این وادی سلیمان را ضیافت می کند
ای دل بیدرد، چندین درد را صاحب مشو
لاله داغ خویش را بر سینه قسمت می کند
در گلستانی که جولانگاه سرو همت است
[...]
فارغ از خود هر که میگردد، فراغت میکند
هر که از خود چشم پوشد، خواب راحت میکند
ما سراپا ناقصان را، صرفه در گمنامی است
زشت رسوا میشود، چندانکه شهرت میکند
فتنه میبارد ز ابر سایه بال هما
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.