چو تیغ در کمر آن رشک آفتاب کند
دلم چو ذره تپد خونم اضطراب کند
رخ تو آئینه را دیده پر آب کند
قدت به جلوه زمین را در اضطراب کند
چرا به کشتن عشاق سعی می سازی
ندیده ایم کسی ملک خود خراب کند
ستمگر تو که چشمت دل من از مستی
هلاک سازد و آویزد و کباب کند
بهشت را طلبش در نظر نمی آرد
کسی که با تو شبی سیر ماهتاب کند
شکست در صف دلهای سرکشان افتد
گهی که غمزه تو پای در رکاب کند
به لوح سینه خود نقش بستم ابرویت
کسی که بیت نکو یافت انتخاب کند
حرارتی به خود ای سیدا نمی بینم
مروتی مگر امروز آفتاب کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره کرده و تأثیرات او بر دل و جان عاشق را بیان میکند. او از اضطراب و هیجان ناشی از عشق صحبت میکند و به قوس و قزح زیباییهای محبوبش اشاره میکند. شاعر به خود میگوید که معشوق با وجود زیباییاش، عاشقان را به کشتن میکشاند و تصاویری از عشق و درد را به تصویر میکشد. او همچنین به بیاعتنایی عشق به بهشت و نشانههایی از ناکامی در عشق اشاره میکند و در پایان از بیتحرکی خود گله میکند و خواستار نشانهای از محبت از سوی معشوق است.
هوش مصنوعی: وقتی که آن دلربا مانند تیغ در کمر خود میدرخشد، دل من مانند ذرهای میلرزد و خونم پر از اضطراب میشود.
هوش مصنوعی: چهرهی تو باعث میشود که آیینه پر از آب شود و قد و قامت تو، زمین را در حالت بیقراری و اضطراب قرار میدهد.
هوش مصنوعی: چرا میکوشی که دلباختگان را از پا درآوری؟ ما هرگز ندیدهایم کسی عمداً سرزمین خود را ویران کند.
هوش مصنوعی: چشمان تو چنان قدرتی دارند که دل من را در مستی تباه میکنند و به شدت میسوزانند.
هوش مصنوعی: هیچکس در پی بهشت نمیگردد وقتی که شب را با تو و زیر نور ماه سپری کند.
هوش مصنوعی: زمانی که نگاه دلربای تو به سمت کسی بیفتد، دلهای سرکش و مغرور به راحتی خواهند شکست.
هوش مصنوعی: در دل خود تصویری از زیبایی ابرویت را نقش کردهام؛ کسی که شعر خوب و دلنشینی را میخواهد، باید تو را انتخاب کند.
هوش مصنوعی: ای آقا، من هیچگونه گرمایی در خود احساس نمیکنم، مگر اینکه امروز آفتاب بتابد و به من رو کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
دلا بسوز که سوزِ تو کارها بِکُنَد
نیازِ نیمْشبی دفعِ صد بلا بِکُنَد
عِتابِ یارِ پریچهره عاشقانه بکَش
که یک کرشمه تلافیِّ صد جفا بکُند
ز مُلک تا ملکوتش حجاب بردارند
[...]
چو ترک سرکش من پای در رکاب کند
کرشمه بر مه و جولان بر آفتاب کند
فراز خانه زین جا نکرده گرم هنوز
هزار خانه صبر و خرد خراب کند
چگونه لذت تیغش چشم که در دم قتل
[...]
گلی که شرح غمم پیش او صبا بکند
خوشست یک بیکش گر چو من ادا بکند
ز غمزه تو نیاید طریق دلجویی
جز اینکه قصد دل زار مبتلا بکند
به تندخویی آن مست بین که زاید تیغ
[...]
سفیده دم که صبا بوی مشگ ناب کند
شمیم گل دل ریش مرا خراب کند
چگونه دل نکشد سوی گلستان امروز
که غنچه خمیه زند سنبلش طناب کند
بباغ فاخته کوکو زند همی یعنی
[...]
چو ترک من هوس مجلس شراب کند
هزار عاشق دل خسته را کباب کند
خراب چون نشوم از کرشمهای کسی
که در کرشمه اول جهان خراب کند؟
شدم ز حسرت او در نقاب خاک و هنوز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.