رفتی و از رفتنت مرهم ز داغم رفته است
رنگ و بو چون شبنم از گلهای باغم رفته است
غنچه ام چشم از تماشای چمن پوشیده ام
بی رخت سیر گلستان از دماغم رفته است
آن که می گویند او را در بیابان گرد باد
روح مجنون است از بهر سراغم رفته است
بی عصاکش کی رود پروانه سوی خانه ام
تا تو رفتی روشنایی از چراغم رفته است
ساغر من چون دهان روزه داران است خشک
آب آسایش ز لبهای ایاغم رفته است
جستجو را پا به دامان رضا پیچیده ام
مژده امیدواری از سراغم رفته است
سنبل زلف تو تا کردست سرگردان مرا
آرزوی روغن گل از دماغم رفته است
آن پری رو سیدا تا از چمن غایب شدست
بوی گل دیوانه وار از کوچه باغم رفته است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.