ای مقدم تو قبله چشم تر من است
هر جا که نقش پای تو باشد سر من است
خوابم بدیده بی تو چو شبنم بود حرام
شبها اگر چه خرمن گل بستر من است
در کوی تو غبار مرا می برد نسیم
هر جا که منزل تو بود محشر من است
بیرون شدم ز بیضه و گشتم اسیر دام
ایام در شکنجه بال و پر من است
چون غنچه سایه پرور پیراهن خودم
هر جا روم کلاه سرم چادر من است
دریا دلان به کس دم آبی نمی دهند
گرداب چشمه تر ز لب ساغر من است
چون ابر گریه را نکنم خار سیدا
این اشک نیست طفل به جان پرور من است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نقش حصیر نیست که بر پیکر من است
شهباز اوج فقرم و این شهپر من است
این باده رسیده که در ساغر من است
حور من و بهشت من و کوثر من است
تا سر بر آستانه همت گذاشتم
[...]
دریا نمی ز اشک نمک پرور من است
دوزخ تفی ز گرمی خاکستر من است
دردسر خمار ندانسته ام ز چیست
نومیدم و شکسته دلی ساغر من است
دیوانگی به مکتب خاموشیم نشاند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.