گنجور

 
سیدای نسفی

ای مقدم تو قبله چشم تر من است

هر جا که نقش پای تو باشد سر من است

خوابم بدیده بی تو چو شبنم بود حرام

شبها اگر چه خرمن گل بستر من است

در کوی تو غبار مرا می برد نسیم

هر جا که منزل تو بود محشر من است

بیرون شدم ز بیضه و گشتم اسیر دام

ایام در شکنجه بال و پر من است

چون غنچه سایه پرور پیراهن خودم

هر جا روم کلاه سرم چادر من است

دریا دلان به کس دم آبی نمی دهند

گرداب چشمه تر ز لب ساغر من است

چون ابر گریه را نکنم خار سیدا

این اشک نیست طفل به جان پرور من است