دل مرا با داغ آن ناآشنا پیچیده است
طفل بدخوی من آتش در قبا پیچیده است
مور خط زنجیر تا در پای زلف افگنده است
دود سودا بر دماغ اژدها پیچیده است
عشق اگر خواهی برو دست از حیات خود بشوی
موج این دریا به گرداب فنا پیچیده است
تا قبای غنچه را سودای زلفش پاره کرد
خار در پیراهن باد صبا پیچیده است
من کیم تا سایه اقبالش افتد بر سرم
نامه ام عمریست بر بال هما پیچیده است
نکهت پیراهن یوسف ز رشک زلف او
خویش را در پرده شرم و حیا پیچیده است
در چمن تا از خرامش مصرعی را خوانده ام
سر و بال قمریان را در حبا پیچیده است
سیدا این آن غزل باشد که منعم گفته است
چین پیشانی چو نقش بوریا پیچیده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و پیچیده شاعر است. او به داغ و غم ناشناختهای اشاره میکند که در دلش وجود دارد و همچنین به عشق و چالشهایی که با آن مواجه است. تصاویری از زیبایی و درد در شعر وجود دارد، مانند قیاس زلفها با آتش و گلها که نشاندهندهی عشق و آرزوی شاعری است. او به وضعیت ناامیدی و پیچیدگیهای زندگی اشاره میکند، مبین اینکه چگونه عشق و زیبایی میتواند انسان را به عمق دریاهای ناامیدی فرو ببرد. در نهایت، شعر به نوعی تقاضا برای درک و کاربرد زیباییهای عاشقانه و دشواریهای حیات اشاره دارد.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر آن شخص ناآشنا و رنجآور مملو از غم و درد است. همچون کودکانی که بدخلق هستند، دلم دچار آشفتگی و سوزش شده و همانند آتش در لباس من پیچیده است.
هوش مصنوعی: مور زنجیری را که در پای زلف او افتاده، نشان میدهد و دود غم و اندوه در دماغ اژدها پیچیده است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی عاشق باشی، باید از زندگی خود دست بکشی، زیرا این دریا پر از گرداب نابودکننده است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زلف معشوق دل غنچه را به هم ریخت و آن را پاره کرد، خارها در لباس نسیم صبح پیچیدهاند.
هوش مصنوعی: من کیستم که شایستهی خوششانسی و موفقیت باشم؛ نامهام سالهاست که در دستان مرغی بزرگ و عظیم به نام هما افتاده و این وضعیت را تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: عطر پیراهن یوسف به دلیل زیبایی و جذابیت موهای او، موجب حسادت و شرم خویش شده است.
هوش مصنوعی: در باغ، وقتی که از ناز و زیبایی معشوق شعری را خواندهام، متوجه شدم که سر و بال پرندگان عاشق به دور آن زیبایی پیچیده شده است.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت چهرهی محبوبی است. شاعر به توصیف چین و چروکهای پیشانی او میپردازد که همچون طرح و نقشی ظریف و زیبایی است. این چینها به گونهای هستند که یادآور نقشهای بافت بوریا میباشند و زیبایی خاصی به چهره میبخشند. در واقع، شاعر با قیاس این دو، به تلطیف و جذابیت چهرهی معشوق اشاره میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
عطر آن گل پیرهن تا در هوا پیچیده است
بوی گل دودی است در مغز صبا پیچیده است
سرو سیمین تو تا یکتای پیراهن شده است
برگ گل از غنچه خود در قبا پیچیده است
از عرق هر حلقه چشم گریه آلودی شده است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.