ای پدر خنجر برآر از آستین
بر زمین بگذار از عجزم جبین
لیکن از من ای نیای مهربان
صد تحیت جانب مادر رسان
پس خدا را سجده و تعظیم کرد
گفت بسم الله خود تسلیم کرد
پس نهادش سر به زانو آن جناب
دست و پایش بست محکم با طناب
دست و پایش بست نه از بیم گریز
نی ز بیم منع و آویز ستیز
بلکه بستن رسم قربانی بود
حرمت درگاه سلطانی بود
بسته ی زنجیر تسلیم و رضاست
دست و پایش بند تقدیر و قضاست
دست و پایش بسته ی زنجیر اوست
گردنش را رشته ی تقدیر اوست
پس سری کز فخر فرقدسای بود
برگرفتش افسر و در خاک سود
جبهه ای بگذاشت پس بر خاک راه
گه زدی صد طعنه بر خورشید و ماه
از سر فرزند خود افسر کشید
وانگهی از آستین خنجر کشید
کارد بر حلقش کشیدی سخت و تیز
همچو آن دشمن که باشد در ستیز
مرد حق بیند چه حکم کردگار
نی شناسد دشمن و نی دوستار
پای حکم حق چه آید در میان
می کشد از پوست بر رخ طیلسان
عذب باشد می شود تلخ و اجاج
آب باشد می شود آتش مزاج
سنگ باشد می شود نرم و سبک
گرد باشد می شود سرد و خنک
حکم حق گر بایدت کردن بیان
دیده ها بر هم نه و بگشا دهان
در چه کاری هان و هان ای قاضی اک
بسته ای عمامه و تحت الحنک
قاضی دین خدای اکبری
جانشین حضرت پیغمبری
حاکم حکم خدایی یا وثن
نایب پیغمبری یا اهرمن
حجت و حکمت کتاب و سنت است
یا زر و سیم و قبا و خلعت است
هست در حکمت سند قول رسول
یا مفاعیل فعالیل فعول
شاهد حکم تو می باید عدول
یا به جایش رشوه را داری قبول
حکم باشد حکم یزدان جلیل
یا که باشد آشنایی هم دخیل
در شهادت رشوه گر کافی بود
باید اما وافر و وافی بود
یا قبول است آنچه باشد بیش و کم
گرچه باشد از طعامی یک شکم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن شاعر به تصویر کشیدن لحظهای از قربانی کردن در یک مراسم مذهبی میپردازد. پدر با خنجری در دست، به عنوان نیای مهربان، فرزندش را آماده قربانی میکند و به او سلام میرساند. پس از سجده و تعظیم به خداوند، اقدام به بستن دست و پای فرزندش میکند که این کار نماد تسلیم و رضا در برابر تقدیر الهی است. شاعر تأکید میکند که حکم الهی هیچ تفاوتی بین دوست و دشمن قائل نیست و در این فعل، توجه به حقیقت و عدالت اساسیترین اهمیت را دارد. متن به نقد قضاوتهای انسانها و فساد موجود در جامعه پرداخته و نشان میدهد که بعضی از قضات به جای بر اساس حقیقت، تابع منافع شخصی خود هستند. در انتها، شاعر به اهمیت صداقت و عادلانه بودن در قضاوت اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای پدر، خنجر را از آستین بیرون بیاور و بر زمین بگذار تا از ناتوانیام، پیشانیام بر خاک بیفتد.
هوش مصنوعی: اما از من، ای جد مهربان، صد بار سلام به سمت مادر برسان.
هوش مصنوعی: او در برابر خدا سجده کرد و با احترام خود را تسلیم اراده او کرد و گفت: به نام خدا.
هوش مصنوعی: آن شخص سرش را بر زانو گذاشت و دست و پایش را با طناب محکم بست.
هوش مصنوعی: دست و پای او را بستند نه به خاطر ترس از فرار، بلکه به دلیل ترس از منع و هم چنین برای اینکه نتواند به مبارزه بر rise.
هوش مصنوعی: این ابیات به معنای این است که قربانی کردن و انجام مراسم خاص، نشانهای از احترام به مقام و جایگاه سلطانی و فرمانروایی است. در واقع، این کارها برای نشان دادن ارادت و وفاداری به قدرت و منزلت اجتماعی صورت میگیرد.
هوش مصنوعی: انسان از تسلیم و رضایت به وضعیت خود، مانند زنجیری بسته شده است و به همین دلیل، دست و پای او در اختیار سرنوشت و تقدیرش قرار دارد.
هوش مصنوعی: او در قید و بند زنجیرهای زندگی است و سرنوشتش او را به گونهای مشخص کرده که نمیتواند از آن فرار کند.
هوش مصنوعی: سری که به خاطر برتری و فخرش مثل ستارههای درخشان در آسمان است، حالا وقتی افسر را بر سر گذاشته، در خاک افتاده است.
هوش مصنوعی: او به سوی زمین قدم گذاشت و در این راه به قدری جملات رنج آور و تند گفت که به خورشید و ماه نیز طعنه زد.
هوش مصنوعی: فرزندش را به زیر تیغ گرفت و سپس از آستینش خنجر را بیرون آورد.
هوش مصنوعی: تو با شدت و تیزی چاقو را بر گردنش گذاشتی، درست مثل دشمنی که در میدان جنگ با او درگیر هستی.
هوش مصنوعی: مرد حق میبیند که چه حکمی از جانب خدا صادر شده است و له یا علیه کسی قضاوت نمیکند، نه به نفع دشمن و نه به نفع دوست.
هوش مصنوعی: وقتی حکم حق صادر میشود، هیچ چیزی نمیتواند در برابر آن مقاومت کند و این حکم، مانند چرم بر روی چهرهی زیبا، تمام موانع را از سر راه برمیدارد.
هوش مصنوعی: آبی که شیرین است، ممکن است زود تلخ شود و آبی که میتواند خنک و آرام باشد، میتواند به شدت داغ و آتشین شود.
هوش مصنوعی: سنگ وقتی که داغ میشود، میتواند نرم و لطیف شود و گرد وقتی که به حالت خنک درمیآید، سرد و ملایم میگردد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهند حکمی از سوی حق دربارهات صادر کنند، باید چشمانت را ببندی و دهان را باز کنی.
هوش مصنوعی: ای قاضی، در چه کاری مشغولی؟ شما که عمامه و دستمال را بر سر بستهای!
هوش مصنوعی: قاضی دین نماینده خداوند بزرگ و جانشین پیامبر است.
هوش مصنوعی: حاکم میتواند نماینده حق و عدالت باشد یا به طاغوت و ظلم گرایش پیدا کند، یا حتی میتواند نیروی شیطانی باشد.
هوش مصنوعی: منطق و آگاهی، منبعش کتاب و سنت است، یا اینکه چیزهای مادی مانند طلا و نقره، لباس و زر و زیور است؟
هوش مصنوعی: در حکمت، دلیلی بر سخن پیامبر وجود دارد که به نوعی به فرم خاصی از شعر اشاره میکند، مانند مفاعیل فعالیل و فعول.
هوش مصنوعی: در اینجا میگویند که برای رسیدن به نتیجهای مطلوب، شاید نیاز باشد که از قوانین و مقررات عبور کرد، یا اینکه برای به دست آوردن چیزی باید به به این مسئله با پرداخت رشوه توجه کرد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که اتفاق میافتد، به اراده و خواست خداوند بزرگ است یا ممکن است تحت تأثیر آشنایان و ارتباطات از پیش تعیینشده باشد.
هوش مصنوعی: اگر شهادت به خودی خود کافی بود، باید دلایل و آثار آن به طور کامل و مشخص وجود میداشت.
هوش مصنوعی: هر چه دستت برسد و در اختیارت باشد، چه زیاد و چه کم، اگرچه تنها یک وعده از غذا باشد، مهم نیست، چون همان هم که داری، قابل قبول است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.