از قضا مجنون ز تب شد ناتوان
فصد فرمودی طبیب مهربان
آمد آن فصاد و پهلویش نشست
نشتری بگرفت و بازویش ببست
گفت مجنون با دو چشم خون چکان
بر کدامین رگ زنی تیغ ای فلان
گفت این رگ گفت از لیلی پر است
این رگم پرگوهر است و پر در است
تیغ بر لیلی کجا باشد روا
جان مجنون باد لیلی را فدا
گفت فصاد آن رگ دیگر زنم
جانت از رنج و عنا فارغ کنم
گفت آنهم جای لیلای من است
منزل آن سرو بالای من است
می گشایم گفت ز آن دست دگر
گفت لیلی را در آن باشد مقر
درهمی آنگه به آن فصاد داد
گفت اینک مزدت ای استاد راد
دارد اندر هر رگم لیلی مقام
هر بن مویم بود او را کنام
من چه گویم رگ چه و پی چیست آن
سر چه و جان چیست مجنون کیست آن
من خود ای فصاد مجنون نیستم
هرچه هستم من نیم لیلی ستم
از تن من رگ چه بگشایی ز تیغ
تیغ تو بر لیلی آید بی دریغ
گو تن من خسته و رنجور باد
چشم بد از روی لیلی دور باد
گو بسوز از تاب و تب ای جان من
تب مبادا بر تن جانان من
گر من و صد همچو من گردد هلاک
چونکه لیلی را بقا باشد چه باک
من اگر مردم از این ضیق النفس
گو سر لیلی سلامت باش و بس
ساختم من جان خود قربان او
جان صد مجنون فدای جان او
جان چه باشد تا توان بهر تو داد
جان به قربان سگ کوی تو باد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، مجنون به شدت بیمار و دلتنگ لیلاست و به طبیب میگوید که تیغش را بر کدام رگ بزند. طبیب پیشنهاد میدهد که رگ دیگری را بزند تا درد و رنج مجنون را کاهش دهد، اما مجنون نمیتواند به هیچ رگی جز رگ لیلا فکر کند و میگوید که همه رگهای بدن او به لیلا مرتبطاند. او جانش را فدای لیلا میکند و میگوید اگر باید بمیرد، اهمیتی ندارد، زیرا لیلا باید در سلامت بماند. مجنون در نهایت به عشق خود میبالد و جانش را قربانی او میکند.
هوش مصنوعی: مجنون به دلیل عشقش بسیار رنج میبرد و از شدت تب و حال بدش به پزشک مهربان اشاره میکند تا درمانش کند.
هوش مصنوعی: فصاد (یکی از شخصیتهای داستانی) به نزدیکی آمد و کنار او نشست. سپس یک نشتری (نوعی خنجر یا سلاح) برداشت و بازویش را به معنای آمادهسازی برای عمل یا مبارزه بست.
هوش مصنوعی: مجنون با چشمان اشکبارش از کسی میپرسد که بر کدامین رگ و جانب دل او میزنی، ای فلانی.
هوش مصنوعی: گفت این رگ (رگ خونی) پر از عشق لیلی است و این رگ خود نیز پر از ارزش و زیبایی است.
هوش مصنوعی: تیغ بر سر لیلی کجا جایز است، جان مجنون باید فدای لیلی باشد.
هوش مصنوعی: گفت: اجازه بده تا رگ دیگری را بزنم، تا بتوانم جانت را از درد و زحمت آزاد کنم.
هوش مصنوعی: او میگوید که آن مکان، مخصوص معشوق او لیلا است و همچنین آن درخت بلند و زیبا نیز به او تعلق دارد.
هوش مصنوعی: میگویم که دست دیگر را باز میکنم و میگوید که لیلی در آنجا قرار دارد.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که وقتی به کسی به خاطر زحماتش پاداش داده میشود، نشاندهنده ارزش و احترام به تلاشهای اوست. این پاداش میتواند نشانهای از قدردانی و توجه به کارهای انجام شده باشد.
هوش مصنوعی: در هر رگی از وجودم، لیلی حضور دارد و هر قاعدهای که در موهایم به چشم میخورد، او در آنجا جا گرفته است.
هوش مصنوعی: من نمیدانم بگویم که ماهیت رگ و پی چیست، یا اینکه آن سر و جان چه معنایی دارند، و نمیدانم دیوانه کیست که این همه سوال را میکند.
هوش مصنوعی: من خودم دیوانه و مجنون نیستم، هرچه هستم در حقیقت بخشی از لیلی و محبت اوست، که به من ستم و درد میزند.
هوش مصنوعی: اگر با تیغ خود به من صدمه بزنی، رگهای من چه فایدهای دارند؟ چون ستم تو به لیلی هم میرسد و او بیتردید از آن آسیب خواهد دید.
هوش مصنوعی: بگذار بدن من خسته و بیمار باشد، اما نگاه بد از روی لیلی دور باشد.
هوش مصنوعی: ای جان من، از شدت عشق بسوز و نپرس، نگران نباش که محبتت بر جان محبوب آسیب نرساند.
هوش مصنوعی: اگر من و صد نفر مثل من نابود شویم، چه اهمیتی دارد وقتی لیلی جاودان است؟
هوش مصنوعی: اگر من از این احساس تنگنایی بمیرم، فقط بگو که لیلی، امیدوارم حالت خوب باشد و چیزی دیگری نمیخواهم.
هوش مصنوعی: من برای عشق او جانم را فدای او کردم، حتی جان صد مجنون را هم در راه او تقدیم میکنم.
هوش مصنوعی: جان چه ارزشی دارد که برای تو فدای آن کنم؟ امیدوارم جانم فدای سگ کوی تو شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.