گنجور

 
 
 
سید حسن غزنوی

شاها فلکی که روی از هر دارد

در خدمت تو پشت چو چنبر دارد

خورشید چو زهره تخت او بردارد

همنام ترا چو تاج بر سر دارد

اوحدالدین کرمانی

وصل ارچه که دیده را منوّر دارد

کام دل را چو شهد و شکّر دارد

ناگاه برون جهد فراقی زکمین

صافی شده وصل را مکدّر دارد

کمال‌الدین اسماعیل

نرگس که دلش هوای ساغر دارد

بادی ز نشاط و لهو در سر دارد

در دست عصا زمدّد تر دارد

کوری بنشاطست مگر زر دارد

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال‌الدین اسماعیل
عراقی

نرگس، که ز سیم بر سر افسر دارد

با دیدهٔ کور باد در سر دارد

در دست عصایی ز زمرد دارد

کوری به نشاط شب مکرر دارد

مولانا

روز آمد و غوغای تو در بردارد

شب آمد و سودای تو بر سر دارد

کار شب و روز نیست این کار منست

کی دو خر لنگ بار من بردارد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه