نومید نیم گرچه ز من ببریدی
یا بر سر من یار دگر بگزیدی
تا جان دارم غم تو خواهم خوردن
بسیار امیدهاست در نومیدی
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
نومید نیم گرچه ز من ببریدی
یا بر سر من یار دگر بگزیدی
تا جان دارم غم تو خواهم خوردن
بسیار امیدهاست در نومیدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فر ابدی و نعمت جاویدی
نخل عیشی و گلبن امیدی
خوبی و خوشی مشتری و ناهیدی
فرزند مهی نبیره خورشیدی
با دل گفتم چو دلبری بگزیدی
بنشین و بگو که با منش چون دیدی؟
دل گفت که از تو جان طمع می دارد
می دان تو و این سخن ز من نشنیدی
گر صبح شبی واقعهٔ من دیدی
در پرده شدی پردهٔ من نَدْریدی
ور دم نزدی یک سخنم نشنیدی
تا حشر دمش فرو شدی نَدْمیدی
شمشیر اگر گردن جان ببریدی
بل احیاء بربهم که شنیدی
روح یحیی اگر نه باقی بودی
در خون سر او سه ماه کی گردیدی
سرتاسر آفاق، حزین گردیدی
وز دیدهٔ دید، دیدنی ها دیدی
اکنون خود را به کوی آزادان کش
تا چند اسیر بیمی و امّیدی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.