عشق را جان بیقرار بود
یاد جان پیش عشق عار بود
سر و جان پیش او حقیر بود
هر که را در سر این خمار بود
همه بر قلب میزند عاشق
اندر آن صف که کارزار بود
نکند جانب گریز نظر
گرچه شمشیر صد هزار بود
عشق خود مرغزار شیران است
کی سگی شیر مرغزار بود؟
عشق جانها در آستین دارد
در ره عشق جان نثار بود
نام و ناموس و شرم و اندیشه
پیش جاروبشان غبار بود
همه کس را شکار کرد بلا
عاشقان را بلا شکار بود
مر بلا را چنان به جان بخرند
کان بلا نیز شرمسار بود
جان عشق است شه صلاح الدین
کاو ز اسرار کردگار بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و تاثیر آن بر زندگی انسانهاست. شاعر بیان میکند که عشق روحی بیقرار دارد و یاد عشق برای جانها عار است. برای او، عشق بالاتر از هر چیز است و انسانهای عاشق در مقام حقیری قرار دارند. همه عاشقان در محافل عشق، درگیری و مبارزه دارند، اما هیچکس نمیتواند از عشق فرار کند. عشق مانند مرغزاری پر از شیران است و غیر از شیران، کسی به آن دسترسی ندارد. عشق جانها را در آغوش دارد و در این مسیر، جانها فدای عشق میشوند. همچنین، نام و اعتبار در برابر عشق بیاهمیت میشود. در نهایت، شاعر به مقام والای عشق اشاره میکند و آن را مرتبط با اسرار الهی میداند.
هوش مصنوعی: عشق تنها چیزی است که روح را بیقرار میکند و یادآوری جان در برابر عشق، زشت و ناپسند است.
هوش مصنوعی: هر کسی که در دلش عشق و شیدایی به معشوق وجود دارد، برای او همه چیز در نظرش کوچک و بیاهمیت میشود.
هوش مصنوعی: عاشقان همه در دل خود به عشق میتپند و در آن صف، جوشش و شور و هیجان برپا است.
هوش مصنوعی: مراقب باش که از چشمت دوری نکنی، حتی اگر در برابر تو صد هزار شمشیر نیز باشد.
هوش مصنوعی: عشق به مانند سرزمین وسیع و پر از شجاعت و عظمت است؛ اما آیا میتوان گفت که موجودی کوچک و بیاراده مانند سگ، در چنین مکانی جایگاهی دارد؟
هوش مصنوعی: عشق زندگیها را در خود نگه میدارد و در مسیر عشق، جانها فدای آن میشوند.
هوش مصنوعی: مهر و عزت و حیا و تفکر، در برابر خالی بودن و سهلانگاری آنها، بیارزش و بیمقدار شده است.
هوش مصنوعی: بلا یا مصیبت برای همه افراد خطرناک و آسیبزننده است، اما برای عاشقان، این بلا به نوعی به خوشی و لذت تبدیل میشود و برعکس آنها شکارچی بلا میشوند. در واقع، عاشقان از این چالشها و دردها سود میبرند و آنها را به عنوان بخشی از عشق خود میپذیرند.
هوش مصنوعی: آنها چنان با سختیها و مشکلات روبرو میشوند که خود آن مشکلات هم شرمنده میشوند.
هوش مصنوعی: عشق جان است و صلاح الدین، که از رازهای خداوند باخبر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تا فلک را همی مدار بود
خاک را اندرو قرار بود
باز را در قفس چه کار بود؟
جای او دست شهریار بود
تا به وقتی که عرض کار بود
گرچه درویش تاجدار بود
هر که در بند زلف یار بود
در جهانش کجا قرار بود؟
وانکه چیند گلی ز باغ رخش
در دلش بس که خار خار بود
وانکه یاد لبش کند روزی
[...]
کرد من کرد کردگار بود
اینچنین کس چگونه خوار بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.