روی تو چون روی مار خوی تو زهر قدید
ای خنک آن را که او روی شما را ندید
من شده مهمان تو در چمن جان تو
پای پر از خار شد دست یکی گل نچید
ای مثل خارپشت گرد تو خار درشت
خار تو ما را بکشت مار تو ما را گزید
با تو موافق شدم با تو منافق شدم
بر دبه عاشق شدم در دبه زیت پلید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این غزل، شاعر با استفاده از تمثیلها و تصویرسازیهای زیبا، به بیان عشق و زخمهای روحی ناشی از آن میپردازد. او به زیباییهای ظاهری معشوق و در عین حال به زهرآگینی که در دل دارد، اشاره میکند. شاعر خود را مهمان عشق میداند و به مشکلاتی که در این مسیر تجربه کرده، از جمله درد و رنج ناشی از عشق و خیانت میپردازد. در نهایت، تضاد و تضارب احساسات او را به مسئلههایی مانند وفاداری و فریبکاری میکشاند.
هوش مصنوعی: چهره تو شبیه چهره مار است و ویژگیهای تو مانند زهر اوست. خوشا به حال کسی که چهره تو را نبیند.
هوش مصنوعی: من در چمن تو مهمان شدهام و جان تو را در دلم دارم، اما به خاطر نوشته های پر از درد و رنجی که دارم، نتوانستم هیچ گلی بچینم.
هوش مصنوعی: ای مانند خارپشت، دور تو کوههای بزرگ خاری است. این خاری که تو به وجود آوردهای، ما را نابود کرد و مار تو، ما را نیش زد.
هوش مصنوعی: من با تو همنظر شدم و در عین حال منافق شدم، به عشق دبهای (که در آن زیت مملو از مواد ناخالص است) افتادم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
زاغ بیابان گزید خود به بیابان سزید
باد به گل بر بَزید گل به گل اندر غژید
یاسمن لعل پوش سوسن گوهر فروش
بر زنخ پیلگوش نقطه زد و بشکلید
دی به دریغ اندرون ماه به میغ اندرون
[...]
روزه ز ما تافت روی راه سفر برگزید
رفت به سوی سفر و ز ما صحبت برید
عید برو دست یافت تیغ ظفر برکشید
چون سیه منهزم روزه ازو در رمید
تا رقم عاشقی در دلم آمد پدید
عاشقی از جان من نبست آدم برید
در صفت عاشقی لفظ و عبارت بسوخت
حرف و بیان شد نهان نام و نشان شد پدید
قافله اندر گذشت راه ز ما شد نهان
[...]
واقعهٔ عشق را نیست نشانی پدید
واقعهای مشکل است بسته دری بی کلید
تا تو تویی عاشقی از تو نیاید درست
خویش بباید فروخت عشق بباید خرید
پی نبری ذرهای زانچه طلب میکنی
[...]
صبحدمی همچو صبح پرده ظلمت درید
نیم شبی ناگهان صبح قیامت دمید
واسطهها را برید دید به خود خویش را
آنچ زبانی نگفت بیسر و گوشی شنید
پوست بدرد ز ذوق عشق چو پیدا شود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.