آن کس که به بندگیت آید
با او تو چنین کنی نشاید
ای روی تو خوب و خوی تو خوش
چون تو گهری فلک نزاید
روی تو و خوی تو لطیفست
سر دل تو لطیف باید
آن شخص که مردنیست فردا
امروز چرا جفا نماید
چیزی که به خود نمیپسندد
آن بر دگری چه آزماید
از خشم مخای هیچ کس را
تا خشم خدا تو را نخاید
برخیز ز قصد خون خلقان
تا بر سر تو فرونیاید
آن گاه قضا ز تو بگردد
کان وسوسه در دلت نیاید
ای گفته که مردم این چه مردیست
کابلیس تو را چنین بگاید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع بندگی و رفتار انسانها با یکدیگر اشاره دارد. شاعر میگوید اگر کسی به بندگی خدا بیفتد، نباید در حق دیگران بدی و جفا کند. او بر زیبایی و لطافت روح انسان تأکید میکند و میگوید فردی که به زودی میمیرد، نباید امروز به دیگران ظلم کند. شاعر همچنین به این نکته اشاره میکند که چیزی که انسان نمیپسندد، چرا باید بر دیگران تحمیل کند و باید از خشم بر حذر باشد. در نهایت، او به خطر گمراهی در پی وسوسهها اشاره میکند و از خواننده میخواهد که از چنین کارهایی دوری کند.
هوش مصنوعی: هر کس که به درگاه تو بیاید و به تو پناه ببرد، شایسته نیست که با او بد برخورد کنی.
هوش مصنوعی: ای چهرهات بسیار زیبا و منشات خوشایند است؛ چون تو، گوهری نمیتواند آسمان تولید کند.
هوش مصنوعی: رنگ و نازکی چهرهات زیباست، بنابراین دل تو نیز باید لطیف و نرم باشد.
هوش مصنوعی: شخصی که در آینده دچار مرگ نخواهد شد، چرا باید امروز به دیگران آسیب برساند؟
هوش مصنوعی: انسان باید به این نکته توجه داشته باشد که اگر چیزی را برای خود نمیپسندد، نباید انتظار داشته باشد که دیگران آن را بپسندند یا بپذیرند.
هوش مصنوعی: از کینهتوزی و خشم نسبت به دیگران پرهیز کن، زیرا این خشم میتواند باعث شود که خدا نیز از تو خشمگین شود.
هوش مصنوعی: از خواب برخیز و نیت بد نکن که حوادث ناگواری برای تو به وجود نخواهد آمد.
هوش مصنوعی: زمانی که قضا و سرنوشت از تو دور شود، دیگر وسوسهها به دل تو راه نخواهند یافت.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که افرادی که به تو گفتهاند، چگونه است که یک مرد کابلی میتواند تو را به این شکل راهنمایی کند؟ در واقع، شاعر به نوعی به شک و تردید در توانایی یا شایستگی فردی اشاره دارد که از او راهنمایی میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای صدر اجل قوام دولت
در صدر به جز تو کس نیاید
گیتی چو تو پر هنر نبیند
گردون چو تو نامور نزاید
حاشا که زیان مال هرگز
[...]
جاییست نشسته چاکر تو
جایی که درو طرب افزاید
با مطربهای چو ماه تابان
چنگی تر و خوش همی سراید
اسباب نشاط جمله داریم
[...]
باد سحری طرب فزاید
غم از دل غمکشان زداید
بادی که به صبحدم برآید
بی باده مرا طرب فزاید
دل در بر من بدو شتابد
[...]
توفیق تو گر نه ره نماید
این عقده به عقل کی گشاید
خواهی قلمت به حرف ساید
بی دود و چراغ راست ناید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.