چو عید و چون عرفه عارفان این عرفات
به هر که قدر تو دانست میدهند برات
هلالوار ز راه دراز میآیند
برای کارگزاری ز قاضیالحاجات
به مفلسان که ز بازارشان نصیبی نیست
ز مخزن زر سلطان همیکشند زکات
پی گشادن درهای بسته میآیند
گرفته زیر بغلها کلیدهای نجات
به دست هر جان زنبیل زفت میآید
شنیده بانگ تعالو لتأخذوا الصدقات
بیا بیا گذری کن ببین زکات ملک
به طور موسی عمران و غلغل میقات
دریده پهلوی همیان از آن زر بسیار
دریده قوصرههاشان ز بار قند و نبات
ز خرمن دو جهان مور خود چه تاند برد
خمش کن و بنشین دور و میشنو صلوات
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف روزهای عید و عرفه و حال و هوای عارفان در این ایام میپردازد. در آن، به افرادی اشاره میشود که به درک و ارزش این روزها پی بردهاند و در پی کسب فیض و کمک به نیازمندان هستند. مردم از دور به سمت این ایام میآیند تا خواستههای خود را از قاضی الحاجات برآورده کنند و زکات و صدقات را برای فقرا تقسیم کنند. شاعر به فراز و نشیب حال افراد اشاره میکند و دعوت میکند تا به این عمل نیک و روحانی بپردازند و از برکات این روزهای خاص بهرهمند شوند. در نهایت، او خواستار این است که شنونده ساکت شود و فقط به دعا و صلوات گوش بسپارد.
هوش مصنوعی: در روزهای عید و عرفه، عارفان و اهل معرفت به هر کسی که ارزش و مقام تو را بشناسد، پاداش و هدیهای میدهند.
هوش مصنوعی: ماهنشانها با ظرافت و از دور دست به سوی ما میآیند تا نیازهای ما را برطرف کنند.
هوش مصنوعی: افرادی که در وضعیت مالی ضعیفی قرار دارند و از بازار خود فایدهای نمیبرند، از گنجینههای ثروت سلطان هم به نوعی کمک و مالیات میگیرند.
هوش مصنوعی: افرادی که برای گشودن درهای بسته تلاش میکنند، با کلیدهایی که به همراه دارند، در زیر بغلهایشان، به سمت نجات میآیند.
هوش مصنوعی: زنان بیل بزرگی به دست دارند و صداهایی را میشنوند که از آنها خواسته میشود تا زکاتها را بگیرند.
هوش مصنوعی: بیا و نگاهی به وضعیت کشور بینداز، همانطور که موسی پسر عمران به دستورات الهی عمل میکرد و از هوی و هوسها دوری میکرد.
هوش مصنوعی: دستگاه و کيسه را از روی آن طلا پاره کردهاند، چون بار قند و شکر سنگینی بر دوش دارند.
هوش مصنوعی: از هر چه میزاید در این دو جهان، تو بعد از تلاش خود را برسان، آرام بگیر و به دور از دغدغهها بنشین و به شنیدن ذکر و دعا مشغول شو.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
سپهر شعبده باز از درون پردۀ غیب
لطیفه یی دگر آورد کاهلا صلوات
رسید دختر دیگر مرا و یکباره
ببرد رونق عیش و برفت آب حیات
اگر نتایج صلبم بود برین قانون
[...]
ز عشق روی تو روشن دل بنین و بنات
بیا که از تو شود سیئاتهم حسنات
خیال تو چو درآید به سینه عاشق
درون خانه تن پر شود چراغ حیات
دود به پیش خیالت خیالهای دگر
[...]
شنیدهای که سکندر برفت تا ظلمات
به چند محنت و خورد آن که خورد آب حیات
گرم زمانه دهد از بلای عشق نجات
در فضول نکوبم دگر به هیچ اوقات
ولی نجاتِ من از عشق کی شود ممکن
گر آسمان چو زمین باز استد از حرکات
مرا نجات بود گر دهد ضلالت نور
[...]
ترا ز شکر شیرین از آن دمید نبات
که یافت پرورش از آب چشمه سار حیات
اگر نه چشمه حیوان دهان تنگ تو بود
بگوی تا ز چه پوشیده گشت در ظلمات
چو بر کشید قضا نیل حسن بر بقمت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.