گنجور

 
مولانا

ای غم! اگر مو شوی پیش منت بار نیست

در شکرینه یقین سرکهٔ انکار نیست

گر چه تو خون‌خواره‌ای، رهزن و عیاره‌ای

قبلهٔ ما غیر آن دلبرِ عیار نیست

کانِ شکرهاست او، مستیِ سرهاست او

ره نبَرد با وی آنک مرغ شکرخوار نیست

هر که دلی داشتَست بندهٔ دلبر شدَست

هر که ندارد دلی طالب دلدار نیست

کَل چه کند شانه را؟ چونک ورا موی نیست

پود چه کار آیدش؟ آنک ورا تار نیست

با سر میدان چه کار؟ آن که بود خرسوار

تا چه کند صیرفی؟ هر کش دینار نیست

جان کلیم و خلیل جانب آتش دوان

نار نماید در او جز گل و گلزار نیست

ای غم از این جا برو ور نه سرت شد گرو

رنگ شب تیره را تاب مه یار نیست

ای غم پُرخار رو، در دل غم‌خوار رو

نُقل بخیلانه‌ات طعمهٔ خمار نیست

حلقهٔ غین تو تَنگ، میمت از آن تَنگ‌تر

تَنگ‌متاعِ تو را عشق خریدار نیست

ای غمِ شادی‌شکن پُر شکرست این دهن

کز شکرآکندگی ممکنِ گفتار نیست

 
 
 
غزل شمارهٔ ۴۷۰ به خوانش هانیه سلیمی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
مولانا

ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست

پر شکرست این مقام هیچ تو را کار نیست

غصه در آن دل بود کز هوس او تهیست

غم همه آن جا رود کان بت عیار نیست

ای غم اگر زر شوی ور همه شکر شوی

[...]

کمال خجندی

عاشق بی درد را بر در او بار نیست

محرم این بار گاه جز دل افگار نیست

هست من خسته را پیش تو مردن هوس

جز هوس زیستن در سر بیمار نیست

دل بجز انکار زهد کار ندارد دگر

[...]

ناصر بخارایی

عشق پدیدار هست، یار پدیدار نیست

پرتو دیدار هست، یاری گفتار نیست

در ره او سالها، رفتم و سودی نداشت

بر در او بارها، آمدم و بار نیست

دعوی یاری او، کردم و سودی نبود

[...]

کلیم

از کمی مشتری جنس سخن خوار نیست

تحفه گرانقیمت است جوش خریدار نیست

دست قضا همچو شمع در چمن خوشدلی

گل بسری می زند کش غم دستار نیست

گاهی خاشاک سیل، گاه خس شعله باش

[...]

طبیب اصفهانی

عیب مکن جان من گرمی بازار نیست

بنده شایسته‌ام، خواجه خریدار نیست

باکه توان گفت این کز ستم او مرا

شکوه بسیار هست قوت گفتار نیست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه