عاشقی و بیوفایی کار ماست
کار کار ماست چون او یار ماست
قصد جان جمله خویشان کنیم
هر چه خویش ما کنون اغیار ماست
عقل اگر سلطان این اقلیم شد
همچو دزد آویخته بر دار ماست
خویش و بیخویشی به یک جا کی بود
هر گلی کز ما بروید خار ماست
خودپرستی نامبارک حالتیست
کاندر او ایمان ما انکار ماست
آنک افلاطون و جالینوس توست
از منی پرعلت و بیمار ماست
نوبهاری کو نوی خود بدید
جان گلزارست اما زار ماست
این منی خاکست زر در وی بجو
کاندر او گنجور یار غار ماست
خاک بیآتش بننماید گهر
عشق و هجران ابر آتشبار ماست
طالبا بشنو که بانگ آتشست
تا نپنداری که این گفتار ماست
طالبا بگذر از این اسرار خود
سر طالب پرده اسرار ماست
نور و نار توست ذوق و رنج تو
رو بدان جایی که نور و نار ماست
گاه گویی شیرم و گه شیرگیر
شیرگیر و شیر تو کفتار ماست
طالب ره طالب شه کی بود
گرچه دل دارد مگو دلدار ماست
شهر از عاقل تهی خواهد شدن
این چنین ساقی که این خمار ماست
عاشق و مفلس کند این شهر را
این چنین چابک که این طرار ماست
مدرسه عشق و مدرس ذوالجلال
ما چو طالب علم و این تکرار ماست
شمس تبریزی که شاه دلبریست
با همه شاهنشهی جاندار ماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به توصیف عشق و بیوفایی میپردازد و نشان میدهد که عاشقی و وفاداری در ذات انسانی ماست، زیرا معشوق ما را به چنین احساسی وادار میکند. شاعر به وابستگی عاطفی و دردها و لذتهای ناشی از عشق اشاره میکند و بر نقش عقل در روابط انسانی تأکید مینماید. همچنین، به تضاد بین خودپرستی و عشق حقیقی پرداخته و عشق را منبع اصلی درد و خوشی میداند. در نهایت، شاعر به مقام والای عشق و جستجوی حقیقت اشاره میکند و تأکید دارد که عشق و آتش در زندگی انسان نقش بسزایی دارند.
هوش مصنوعی: عشق ورزیدن و بیوفایی کردن، از ویژگیهای ماست، زیرا او محبوب ماست.
هوش مصنوعی: ما تصمیم داریم که به جان همهی نزدیکان توجه کنیم، چون حالا هر آنچه که نزدیکان ما هستند، در واقع برای ما غریبهاند.
هوش مصنوعی: اگر عقل بر این دنیا حاکم شود، همانند دزدی است که به دار آویخته شده است.
هوش مصنوعی: هویت انسان و بیهویتی در یک نقطه جمع نمیشود. هر گلی که از وجود ما رشد میکند، در واقع، میخاری است که در دل ما وجود دارد.
هوش مصنوعی: خودپرستی حالتی ناپسند است که در آن، ایمان و اعتقادات ما به نوعی زیر سوال میرود.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در حال حاضر، من به دانشی شبیه افلاطون و جالینوس دست یافتهام، اما در عین حال دچار مشکلات و ناراحتیهایی هستم که به من مربوط میشود.
هوش مصنوعی: بهار تازهای که خود را به نمایش گذاشته، روح بخش باغ است، اما حال و روز ما بسیار غمانگیز و پریشان است.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به توصیف خود و درونش میپردازد. او خود را مانند خاکستری از زر میبیند که در آن چیزی با ارزش پنهان است. به عبارت دیگر، درون او نعمتی نهفته است که شایستهی توجه و کشف است. این گنجینه، به عنوان معشوق یا دوست نزدیکش معرفی میشود که در عمق وجودش قرار دارد.
هوش مصنوعی: خاکی که بدون آتش باشد، نمیتواند زیبایی و ارزش عشق و جدایی را نشان دهد؛ زیرا تلخی جدایی و عشق مانند ابری پرشور و آتشین است.
هوش مصنوعی: ای طالب، بشنو که صدای آتش است تا نپنداری که این سخن از خود ماست.
هوش مصنوعی: ای طالب، از این رازهای نهفته خود عبور کن؛ زیرا در حقیقت، خود تو پردهبان رازهای ما هستی.
هوش مصنوعی: تو از نور و آتش خود لذت و درد را تجربه میکنی، اما به جایی برو که نور و آتش ما در آنجا هست.
هوش مصنوعی: گاهی خود را چو شیر قوی میبینم و گاهی به شیر و کفتار میمانم. شیر، نماد قدرت و شجاعت است، اما در عین حال، به نوعی خود را در موقعیتی ضعیفتر احساس میکنم.
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال عشق و محبوب است، حتی اگر دلباخته باشد، نباید بگوید که محبوب ماست.
هوش مصنوعی: در این وضعیت، شهر به زودی از مردان خردمند خالی خواهد شد، در حالی که این نوع میگساری ما را تحت تاثیر قرار داده است.
هوش مصنوعی: عاشقان و فقیران این شهر را به این حالتی که ما هستیم، به شدت تحت تأثیر قرار میدهند.
هوش مصنوعی: مدرسه عشق و معلم بزرگ ما به ما آموختهاند که ما هم مثل دانشآموزانی هستیم که در حال یادگیری و تکرار مطالب هستیم.
هوش مصنوعی: شمس تبریزی، محبوبی است که درخشندگی و جایگاهش از هر پادشاهی بیشتر است و او برتر از هر قدرت و سلطنتی در دل ما قرار دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
عاشقی و بی نوایی کار ماست
کار کار ماست چون او یار ماست
تا بود عشقت میان جان ما
جان ما در پیش ما ایثار ماست
جان مازان است جان کو جان جان است
[...]
دلبری و بیدلی اسرار ماست
کار کار ماست چون او یار ماست
نوبت کهنه فروشان درگذشت
نوفروشانیم و این بازار ماست
نوبهاری کو جهان را نو کند
[...]
آن نگار بی وفا گر یار ماست
از چه رو پیوسته در آزار ماست
او ز ما بیزار خوش در خواب صبح
در خیالش دیده ی بیدار ماست
ما تو را دلدار خود پنداشتیم
[...]
عاشقی و باده نوشی کار ماست
نقل بزم عاشقان گفتار ماست
همدم جامیم و با ساقی حریف
هر کجا رندی بیابی یار ماست
بلبل مستیم در گلزار عشق
[...]
پیشهٔ ما عشق و رندی کار ماست
نیکنامی ننگ ما و عار ماست
ما امانتدار عشقیم از ازل
آنچه گردون برنتابد بار ماست
آنچه گرمای قیامت نام اوست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.