آه که آن صدر سرا میندهد بار مرا
مینکند محرم جان محرم اسرار مرا
نغزی و خوبی و فرش آتش تیز نظرش
پرسش همچون شکرش کرد گرفتار مرا
گفت مرا مهر تو کو رنگ تو کو فر تو کو
رنگ کجا ماند و بو ساعت دیدار مرا
غرقه جوی کرمم بنده آن صبحدمم
کان گل خوش بوی کشد جانب گلزار مرا
هر که به جوبار بود جامه بر او بار بود
چند زیانست و گران خرقه و دستار مرا
ملکت و اسباب کز این ماه رخان شکرین
هست به معنی چو بود یار وفادار مرا
دستگه و پیشه تو را دانش و اندیشه تو را
شیر تو را بیشه تو را آهوی تاتار مرا
نیست کند هست کند بیدل و بیدست کند
باده دهد مست کند ساقی خمار مرا
ای دل قلاش مکن فتنه و پرخاش مکن
شهره مکن فاش مکن بر سر بازار مرا
گر شکند پند مرا زفت کند بند مرا
بر طمع ساختن یار خریدار مرا
بیش مزن دم ز دوی دو دو مگو چون ثنوی
اصل سبب را بطلب بس شد از آثار مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به شرح احساسات عمیق شاعر نسبت به عشق و معشوق میپردازد. شاعر از عدم توجه معشوق به خود شکایت دارد و احساس میکند که رازهای درونیاش در دل او محفوظ نیست. او به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و ناتوانی خود را در بیان عشقش بیان میکند. علاوه بر این، شاعر به بحرانهای مالی و دنیوی اشاره میکند و به دنبال عشق واقعی و وفادار است. او به خود هشدار میدهد که از ایجاد درگیری و فساد پرهیز کند و به جای آن به جستجوی حقیقت و معنای عشق بپردازد. شاعر در نهایت بر اهمیت عشق و روابط انسانی تأکید میکند و از تباهی و زوال ناشی از طمع و جدل میهراسد.
هوش مصنوعی: اوو آهسته به صدری اشاره دارد که باری سنگین بر دوش او میگذارد و آن شخص نمیتواند به اسرار درون او پی ببرد و او را درک کند.
هوش مصنوعی: زیبایی و نیکویی او مانند فرشی از آتش است که نگاه تند او سوالاتی را به وجود میآورد و مانند شیرینی شکر، مرا به دام انداخته است.
هوش مصنوعی: گفتی محبت تو کجاست، رنگ تو کجاست، زیبایی و جلوهات کجاست؟ بگو آن عطر و زیبایی کجا رفتند، وقتی که زمان دیدار من فرا رسید؟
هوش مصنوعی: من به خاطر لطافت و زیبایی گلها، در جوی کرم زندگی غرق شدهام و مانند صبحی که بوی خوش گلها را به سمت باغ میکشاند، به سوی باغ دلکش و شگفتانگیز میروم.
هوش مصنوعی: هر کسی که در کنار رودخانه است، لباسش بر روی او سنگینی میکند. برای من، هزینهها و بار سنگین رخت و کلاهم چه قدر زیاد است.
هوش مصنوعی: زندگی و دنیایی که از زیباییهای چهره محبوبم الهام گرفته است، چه ارزشی دارد وقتی که دوستی وفادار در کنارم نباشد؟
هوش مصنوعی: توانایی و مهارت تو به اندازهی دانش و تفکر توست. تو مانند شیری هستی در دشت و جنگل، و من به مانند آهویی هستم از سرزمین تاتار.
هوش مصنوعی: محبت و عشق، به زندگی ما روح تازهای میبخشد و حتی بدون داشتن دل یا دست، قادر است ما را پر از احساس کند. ساقی با نوشیدنیاش حال مرا تسکین میدهد و به من حال مستی میدهد.
هوش مصنوعی: ای دل، غیبت و دعوا را کنار بگذار و سعی نکن که من را در میان مردم شناساندی. رازها و مشکلات را سر افراز نکن و اجازه نده که دیگران از آن باخبر شوند.
هوش مصنوعی: اگر نصیحت من را بشکند، مرا به زنجیر میکشد؛ زیرا امید به اینکه محبوبم مرا بخرد، مرا به این وضع کشانده است.
هوش مصنوعی: زیاد صحبت نکن و از موضوع اصلی دور نشو. به جای اینکه درباره دوندگی به طور سطحی صحبت کنی، برای درک بهتر باید به ریشه و دلایل آن بپردازی. من نیز دیگر از آثار و نشانههایم چیزی نمیگویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
# بیت ۱۰ خوانش نشده
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا
نور تویی سور تویی دولت منصور تویی
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۱۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.