گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

از مه من مست دو صد مشتری

غمزه او سحر دو صد سامری

هر نفسی شعله زند دین از او

سوز نهد در جگر کافری

آتش دل بر شده تا آسمان

وز تف او گشته افق احمری

دوش جمال تو همی‌شد شتاب

در کف او مشعله آذری

گفتم هین قصد کی داری بگو

شیر خدا حمله کجا می‌بری

ای تو سلیمان به سپاه و لوا

خاتم تو افسر دیو و پری

جان و روان سخت روان می‌روی

سوی من کشته دمی ننگری

نعره مستان میت نشنوی

هیچ کسی را به کسی نشمری

تیز همی‌کرد خیالش نظر

محو شدم در تف آن ناظری

نیست شدم نیست از آن شور نیست

رفت ز من مهتری و کهتری

مفخر تبریز شهم شمس دین

شرح دهد حال من ار منکری

 
 
 
ناصرخسرو

گشتن این گنبد نیلوفری

گر نه همی خواهد گشت اسپری

هیچ عجب نیست ازیرا که هست

گشتن او عنصری و جوهری

هست شگفت آنکه همی ناصبی

[...]

فلکی شروانی

ای پسر خوش تو بدین دلبری

حور بهشتی ملکی یا پری

هم نبود حور و پری را به حسن

این همه مردافکنی و دلبری

ماه پری طلعت حورا فشی

[...]

مولانا

ای دل سرمست، کجا می‌پری؟

بزم تو کو؟ باده کجا می‌خوری؟

مایهٔ هر نقش و ترا نقش نی

دایهٔ هر جان و تو از جان بری

صد مثل و نام و لقب گفتمت

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
سعدی

خانه صاحب نظران می‌بری

پرده پرهیزکنان می‌دری

گر تو پری چهره نپوشی نقاب

توبه صوفی به زیان آوری

این چه وجود است نمی‌دانمت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه