یا مَلِکَ الْمَغْرِبِ وَالْمَشْرِقِی
مِثْلُکَ فِی الْعالَمِ لَمْ یُخْلَقِی
باده ده ای ساقی هر متقی
بادهٔ شاهنشهی راوقی
جان سخن بخش که از تف او
گردد هر گنگ خرف منطقی
بر در حیرت، بکش اندیشه را
حاکم ارواح و شه مطلقی
جنت حسنت جو تجلی کند
باغ شود دوزخ بر هر شقی
چون بگریزی نرسد در تو کس
ور بگریزیم ز تو، سابقی
ظلمت و نور از تو تحیر درند
تا تو حقی یا که تو نور حقی
گشت شب و روز کنون غرق نور
نیست مهت مغربی و مشرقی
لابه کنی، باده دهی رایگان
ساقی دریا صفت مشفقی
مرده همیباید و قلب سلیم
زیرکی از خواجه بود احمقی
فکرت اگر راحت جانها بدی
باده نجستی خرد و موسقی
فرد چرایی تو ز من؟! گر منی
از چه تو عذرایی اگر وامقی؟!
غنچه صفت چشم ببستی ز گل
رو، بهمان خار کشی لایقی
خار کشانند همه، گر شهند
جز تو که بر گلشن جان عاشقی
خامش باش و بنگر فتح باب
چند پی هر سخن مغلقی؟!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باده ده، ای ساقی هر متقی
بادهٔ شاهنشهی راوقی
جام سخن بخش که از تف او
گردد دیوار سیه منطقی
بردر و بشکن غم و اندیشه را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.