از این درخت بدان شاخ و بر نمیبینی
سه شاخ داری کور و کری و گرگینی
میان آب دری و ز آب میپرسی
میان گنج زری مس قلب میچینی
خدات گوید تدبیر چشم روشن کن
تو چشم را بگذاری و میکنی بینی
اگرچه تیره شبی رو به صبح صادق آر
مگو که صبحم صبحی ولی دروغینی
رسید نعره عشرت ز ناصر منصور
غدوت اشربها و الخمار یسقینی
مجردان همه شب نقل و باده مینوشند
در این خوشی که در افواه سابق الدینی
مثال دنب ز پس ماندهای ز سرمستان
تو مست بستر گرمی حریف بالینی
چو غافلی ز ثواب و مقام مسکینان
مراقب ذهبی دشمن مساکینی
گلست قوت تو همچون زنان آبستن
تو را از آن چه که در روضه و بساتینی
دی و بهار همه سال مار خاک خورد
اگر انار زند خنده تین کند تینی
اگرچه نقش لطیفی نه سر به سر نقشی
وگرچه زاده طینی نه سر به سر طینی
هلا خموش که دیوان دف تو تر کردند
کانیس دفتری و طالب دواوینی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تفسیر و نقد زندگی و ویژگیهای انسانی میپردازد. شاعر با اشاره به ناآگاهی و عدم بصیرت انسانها، به تیرهروزی شب و دروغین بودن برخی از صبحها اشاره میکند. او تأکید میکند که در شادیهای زودگذر و لذتهای دنیوی غافل از حقیقت زندگی نشویم. وجود نیرنگ و دورویی در اجتماعات انسانی نیز مورد انتقاد قرار میگیرد. شاعر خواستار بیداری و آگاهی از دنیای داخلی و پیرامون است و به طور کلی، دعوت به تفکر عمیق و شناخت بهتر از خود و جامعه دارد.
هوش مصنوعی: از این درخت نمیتوانی به شاخه و برگهای آن نگاه کنی، چرا که سه عیب بزرگ داری: ناگفتهای، ناشنوا هستی و دلت پر از کینه است.
هوش مصنوعی: در وسط دریا و آب، از آب میپرسی، اما در میان گنج و ثروت، دل خود را در نظر نمیگیری.
هوش مصنوعی: خداوند به تو میگوید که تدبیر و تدبیر کن، چشمات را باز کن و ببین که چه چیزهایی در اطرافت وجود دارد. تو باید چشمات را به روی واقعیتها باز کنی تا بتوانی حقیقتها را مشاهده کنی.
هوش مصنوعی: هرچند شب تاریکی به پایان میرسد و صبح نزدیک است، اما نگو که این صبح واقعی و حقیقی است، چون ممکن است فقط ظاهری باشد و در واقعیت دروغین باشد.
هوش مصنوعی: صدای لذت و خوشی از ناصر منصور به گوش میرسد، ای دوست، بیا این نوشیدنی را بنوش و بگذار میگسار مرا سیراب کند.
هوش مصنوعی: مجردها تمام شب مشغول نوشیدن شراب و گفت و گو هستند و در این خوشی و لذت، به یاد گذشتههای خود میپردازند.
هوش مصنوعی: تو همچون دنبالهای از کسانی هستی که مست و شاداباند و در کنار تو، گرما و لذت وجود دارد.
هوش مصنوعی: وقتی که از پاداش و مقام فقیران غافل باشی، باید مراقب طلا و ثروت دشمن فقیران باشی.
هوش مصنوعی: قدرت تو مانند زنان باردار است و تو را از آنچه در باغها و گلزارها وجود دارد، حفظ میکند.
هوش مصنوعی: هر سال پاییز و بهار میآید و مانند مار خاک را میخورد. اگر اناری در این میان بخندد، این خنده به نوعی شادابی و نشاط ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه تو تصاویر زیبایی را به نمایش میگذاری، اما به عنوان یک تصویر ناقص شناخته میشوی و همچنین با وجود اینکه از خاک متولد شدهای، اما تنها به عنوان موجودی از خاک شناخته نمیشوی.
هوش مصنوعی: سکوت کن که دیوانهها پردههای دف را پاره کردند. تو تنها یک نقش و نگار هستی و در جستجوی درمانی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به هر دلی که درآیی چو عشق بنشینی
بجوشد از تک دل چشمه چشمه شیرینی
کلید حاجت خلقان بدان شدهست دعا
که جان جان دعایی و نور آمینی
دلا به کوی خرابات ناز تو نخرند
[...]
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
غنیمت است چنین شب که دوستان بینی
به شرط آن که منت بنده وار در خدمت
بایستم تو خداوندوار بنشینی
میان ما و شما عهد در ازل رفتهست
[...]
به لطفِ تست مرا گر صواب می بینی
توقعی که درآیی دمی و بنشینی
بیا که علّتِ رنجم طبیب می گردد
در آن زمین که تو ام بر فرازِ بالینی
قدم ز کلبه ی فرهادِ خویش باز مگیر
[...]
ز دست کس نکشیدم جفا و مسکینی
مگر ز دست تو کافر، که دشمن دینی
چو دیدهٔ همه کس دیدن تو میخواهد
کسی چه عیب تو گوید؟ که: خویشتن بینی
اگر پیاده روی، سرو گلشن جانی
[...]
جهنمی زنک زن .......
مشابه است به بی دولتی و بی دینی
خرست و جاهل و عامی و بی معامله گوی
ولی چه سود که بیچاره نیست قزوینی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.