گنجور

 
مولانا

رغبت به عاشقان کن ای جان صدر غایب

بنشین میان مستان اینک مه و کواکب

آن روز پرعجایب وان محشر قیامت

گشته‌ست پیش حسنت مستغرق عجایب

چون طیبات خواندی بر طیبین فشاندی

طیب‌تر از تو کی بود ای معدن اطایب

جان را ز تست هر دم سلطانیی مسلم

این شکر از کی گویم‌؟ از شاه یا ز صاحب‌‌؟

در جیب خاک کردی ارواح پاک جیبان

سر کرده در گریبان چون صوفیان مراقب

عشق تو چون درآمد اندیشه مرد پیشش

عشق تو صبح صادق اندیشه صبح کاذب

ای عقل باش حیران نی وصل جو نه هجران

چون وصل گوش داری زان کس که نیست غایب‌‌؟!

جان چیست‌‌؟ فقر و حاجت‌‌‌، جان‌بخش کیست جز تو‌‌‌‌؟

ای قبله حوایج معشوقه مطالب

نک نقد شد قیامت اینک یکی علامت

طالع شد آفتابت از جانب مغارب

درکش رمیدگان را محنت رسیدگان را

زان جذبه‌های جانی ای جذبه تو غالب

تا بیند این دو دیده صبح خدا دمیده

دام طلب دریده مطلوب گشته طالب

عشق و طلب چه باشد‌‌؟ آیینه تجلی

نقش و حسد چه باشد‌‌؟ آیینه معایب

کو بلبل چمن‌ها تا گفتمی سخن‌ها

نگذشت بر دهان‌ها یا دست هیچ کاتب

نه از نقش‌های صورت نه از صاف و نه از کدورت

نه از ماضی و نه حالی نه از زهد نه از مراتب

عقلم برفت از جا باقیش را تو فرما

ای از درت نرفته کس ناامید و غایب

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۳۰۶ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
انوری

خه‌خه به نام ایزد آن روی کیست یارب

آن سحر چشم و آن رخ آن زلف و خال و آن لب

در وصف حسن آن لب ناهید چنگ مطرب

بر چرخ حسن آن رخ خورشید برج کوکب

مسرور عیش او را این عیش عادتی غم

[...]

امیرخسرو دهلوی

قندی‌ست آتشین‌رو، شمعی‌ست انگبین‌لب

ماه سپهرکسوت، مهر هلال‌غبغب

قطران مشک و خالش از مُشک و گل مُسَلسَل

کافور آب و خاکش از شیر و می مرکب

ترک جهان‌فروزش گنجی ز نیمروزش

[...]

ناصر بخارایی

ای زلف و عارض تو با هم چو روز در شب

خورشید را ز رویت گاهی عرق، گهی تب

با روی تو اگر مه دعوی کند به خوبی

از اوج آسمانش در کش به چاه نخشب

چشمت به طاق ابرو پیوسته تیر در قوس

[...]

سیدای نسفی

ای عقل ذوفنونان پیش تو طفل مکتب

از فیض بارگاهت لبریز دست مطلب

گویم پی دعایت تا صبح ز اول شب

ای عنصر تو مخلوق از کبریای مشرب

آشفتهٔ شیرازی

گفتی بلب رسانم از اشتیاق جانت

جان من است آن لب امشب بیار بر لب

از سرو و گل چو خواهی امشب که هست در بر

مهر وی سر و قامت مشکبوی سیم غبغب

از تاب جعد مویت وز آفتاب رویت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه