ای خیالی که به دل میگذری
نی خیالی نی پری نی بشری
اثر پای تو را میجویم
نه زمین و نه فلک میسپری
گر ز تو باخبران بیخبرند
نه تو از بیخبران باخبری
مونس و یار دلی یا تو دلی
تو مقیم نظری یا نظری
ایها الخاطر فی مکرمه
قف زمانا بخداء البصر
لا تعجل به مرور و نوی
بدل اللیل بضؤ السحر
حسن تدبیرک قد صاغ لنا
الهیولی به حسان الصور
گر صور جان و هیولی خرد است
عشق تو دیگر و تو خود دگری
این هیولی پدر صورتهاست
ای تو کرده پدران را پدری
نی هیولای همه آبی بود
چه کند آب چو آبش ببری
گر هیولا و صور جان افزاست
دگرم عشوه مده تو دگری
از هیولا است صور ریگ روان
ریگ را هرزه چرا میشمری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف یک خیال عاشقانه میپردازد که شاعر قصد دارد وجود آن را در دل و ذهن خود جستجو کند. او از این خیال که نه انسانی، نه پری و نه نیاست، به عنوان یاری برای دل خود یاد میکند و میگوید که در جستجوی آثار آن است. شاعر به عمق ارتباطش با این خیال پرداخته و نسبت به زیبایی و قدرت آن احساساتی را برمیانگیزد. او همچنین به تغییراتی در عالم وجود اشاره میکند و بیان میدارد که عشق و محبوبش فراتر از دنیای مادی و ظاهری است. به عبارتی دیگر، میتوان گفت که این شعر به جستجوی زیباییهای درونی و واقعیات عشق در برابر زشتیهای ظاهری میپردازد.
هوش مصنوعی: ای خیال زیبا که در دل من نفوذ میکنی، نه فقط یک خیال، نه یک پری و نه یک انسان هستی.
هوش مصنوعی: من به دنبال رد پا و نشانهای از تو هستم، نه اینکه به زمین یا آسمان توجه کنم.
هوش مصنوعی: اگر دیگران از حال تو آگاه نیستند، دلیل بر این نیست که تو از نادانی آنها باخبر نیستی.
هوش مصنوعی: یا تو دوست و مونس دل من هستی، یا تو خود در نظر من جای داری.
هوش مصنوعی: ای یاد من، لحظاتی درنگ کن تا زیباییها را با دقت ببینی.
هوش مصنوعی: عجله نکن؛ شب به آرامی سپری میشود و صبحگاهی تازه با روشنایی سحر به وجود میآید.
هوش مصنوعی: شما با تدبیر و ذکاوت خود، شکلی زیبا و دلنشین برای ما خلق کردهاید.
هوش مصنوعی: اگر صورت جان و ماده به خرد مربوط باشد، عشق تو چیز دیگری است و خود تو هم موجودی دیگر هستی.
هوش مصنوعی: این جسم و ماده، منبع اولیه و ایجادکنندهی اشکال و صورتهای مختلف است، ای که باعث شدهای پدران به وجود آیند و پدر پدران شوند.
هوش مصنوعی: هیچ موجودی به اندازه نی نمیتواند به زیبایی در آب زندگی کند، اما اگر آب او را از خود جدا کند، چه بر سرش میآید؟
هوش مصنوعی: اگر شکل و قالب جان برای من افزایش یافته، دیگر به من ناز و غمزه مکن، چون که من به کسی دیگر نیز توجه دارم.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به بیاهمیتی و زودگذر بودن چیزهایی که شبیه یک هیولا یا موجود عجیب هستند اشاره دارد. به بیان دیگر، چرا باید بر روی چیزی که بیمعنی و بیارزش است، تمرکز کنیم یا آن را شمارش کنیم؟ در واقع، تصویرهایی که از اجسام بیاساس و بیفایده داریم، ارزش بررسی و حساب کردن ندارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یک زبان داری و صد عشوهگری
من و صد جان ز پی عشوه خری
از جگر خوردن توبه نکنی
زانکه پرورده به خون جگری
زهره داری تو ز بیم دل خویش
[...]
دوش سرمست به وقت سحری
میشدم تا به بر سیمبری
تیز کرده سر دندان که مگر
بربایم ز لب او شکری
چون ربودم شکری از لب او
[...]
تو چرا جمله نبات و شکری
تو چرا دلبر و شیرین نظری
تو چرا همچو گل خندانی
تو چرا تازه چو شاخ شجری
تو به یک خنده چرا راه زنی
[...]
هیچت افتد که به ما بر گذری
وز سرِ لطف به ما در نگری
می توانی که دلم دریابی
بهترک زین غم کارم بخوری
چند خاموش توان بود و حمول
[...]
دره عدل ز دست عمری
زن به فرق سر هر خیره سری
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.