گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

آنچ در سینه نهان می‌داری

درنیابند چه می‌پنداری

خفته پنداشته‌ای دل‌ها را

که خدایت دهدا بیداری

هر درخت آنچ که دارد در دل

آن بدیده‌ست گلی یا خاری

ای چو خفاش نهان گشته ز روز

تا ندانند که تو بیماری

به خدا از همگان فاشتری

گرچه در پیشگه اسراری

پیش خورشید همان خفاشی

گرچه ز اندیشه چو بوتیماری

چنگ اگرچه که ننالد دانند

کو چه شکل است به وقت زاری

ور بنالد ز غمی هم دانند

کو ندارد صفت هشیاری

 
 
 

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه

جمال‌الدین عبدالرزاق

اندر این عهد که قحط کرمست

بنه از نام نکو انباری

صیت احسان ببهائی اندک

میفروشند بخر بسیاری

کمال‌الدین اسماعیل

ای که در شیوۀ گوهر باری

ابر خواهد ز بنانت یاری

در قفس کرد سر خامۀ تو

طوطیانرا بشکر گفتاری

این چه خلقست بدین زیبایی؟

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال‌الدین اسماعیل
ابن یمین

دست اگر در دهان شیر کنی

وز پی قوت لقمه برداری

نزد ابن یمین ستوده ترست

زانکه حاجت بسفلگان آری

بلند اقبال

بینم ای ترک عجب خونخواری

خود بگو بار منی یا یاری

دلم ازدست توخون شد به برم

بسکه بد عهد وجفا کرداری

مشک نارند زتاتار به فارس

[...]