بار دیگر عزم رفتن کردهای
بار دیگر دل چو آهن کردهای
نی چراغ عشرت ما را مکش
در چراغ ما تو روغن کردهای
الله الله کاین جهان از روی خود
پرگل و نسرین و سوسن کردهای
الله الله تا نگوید دشمنی
دوستی و کار دشمن کردهای
الله الله بندگان را جمع دار
ای که عالم را تو روشن کردهای
بار دیگر تو به یک سو مینهی
عشقبازیها که با من کردهای
الله الله کز نثار آستین
نفس بد را پاکدامن کردهای
کان زرکوبان صلاح الدین که تو
همچو مه از سیم خرمن کردهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
یا گلستان را شبیخون کرده ای
غارت عطر گلستان کرده ای
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.