گنجور

 
مولانا

فدیتک یا ذا الوحی آیاته تتری

تفسرها سرا و تکنی به جهرا

و انشرت امواتا و احییتهم بها

فدیتک ما ادریک بالامر ما ادری

فعادوا سکاری فی صفاتک کلهم

و ما طعموا ثما و لا شربوا خمرا

ولکن بریق القرب افنی عقولهم

فسبحان من ارسی و سبحان من اسری

سلام علی قوم تنادی قلوبهم

بالسنه الاسرار شکرا له شکرا

فطوبی لمن ادلی من الجد دلوه

و فی الدلو حسنا یوسف قال یا بشری

یطالع فی شعشاع و جنه یوسف

حقائق اسرار یحیط بها خبرا

تجلی علیه الغیب و اندک عقله

کما اندک ذاک الطور و استهدم الصخرا

فظل غریق العشق روحا مجسما

و نورا عظیما لم یذر دونه سترا

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۲۶۸ به خوانش پزی ساتکنی عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
طغرای مشهدی

ساقی پیاله داد به چنگ هوس مرا

مطرب چو نی نواخت به تار نفس را

در کاروان شوق ز تنهاروان شدم

از راه برد بس که فغان جرس مرا

لب بسته ام ز شکوه بیداد روزگار

[...]

قاآنی

دوشینه چون‌کشید شه زنگ لشکرا

سلطان روم را ز سر افتاد افسرا

باز سفید روز بپرید از آشیان

زاغ شب سیاه بگسترد شهپرا

تاریک شد سپهر چو ظلمات وندرو

[...]

وفایی شوشتری

ساقی بریز باده مرا، هی به ساغرا

هی شعله زن به جانم وهی بر دل آذرا

زان باده یی که خورد از آن باده جبرئیل

تا شد امین وحی خداوند اکبرا

زان باده یی که آدم از آن توبه اش قبول

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از وفایی شوشتری
ترکی شیرازی

آه از دمی که فاطمه دخت پیمبرا

با حالتی عجیب درآید به محشرا

بر دست راستش در دندان مصطفی

بر دست چپ عمامهٔ پر خون حیدرا

بر دوش راست، جبه آغشته ای به زهر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ترکی شیرازی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه