گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

به تن این جا به باطن در چه کاری

شکاری می‌کنی یا تو شکاری

کز او در آینه ساعت به ساعت

همی‌تابد عجب نقش و نگاری

مثال باز سلطان است هر نقش

شکار است او و می‌جوید شکاری

چه ساکن می‌نماید صورت تو

درون پرده تو بس بی‌قراری

لباست بر لب جوی و تو غرقه

از این غرقه عجب سر چون برآری

حریفت حاضر است آن جا که هستی

ولیکن گر بگوید شرم داری

به هر شیوه که گردد شاخ رقصان

نباشد غایب از باد بهاری

مجه تو سو به سو ای شاخ از این باد

نمی‌دانی کز این باد است یاری

به صد دستان به کار توست این باد

تو را خود نیست خوی حق گزاری

از او یابی به آخر هر مرادی

همو مستی دهد هم هوشیاری

بپرس او کیست شمس الدین تبریز

بجز در عشق او تا سر نخاری

 
 
 

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه

ناصرخسرو

جهان را نیست جز مردم شکاری

نه جز خور هست کس را نیز کاری

یکی مر گاو بر پروار را کس

جز از قصاب ناید خواستاری

کسی کو زاد و خورد و مرد چون خر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ناصرخسرو
باباطاهر

به‌مو واجی چرا ته بیقراری

چو گل پروردهٔ باد بهاری

چرا گردی به‌کوه و دشت و صحرا

به‌جان او ندارم اختیاری

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از باباطاهر
انوری

ندارم جز غم تو غمگساری

نه جز تیمار تو تیمارداری

مرا از تو غم تو یادگارست

از این بهتر چه باشد یادگاری

بدان تا روزگارم خوش کنی تو

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری