کسی کاو را بود در طبع سستی
نخواهد هیچ کس را تندرستی
مده دامن به دستان حسودان
که ایشان میکشندت سوی پستی
زیانتر خویش را و دیگران را
نباشد چون حسد در جمله هستی
هلا بشکن دل و دام حسودان
وگر نی پشت بخت خود شکستی
از این اخوان چو ببریدی چو یوسف
عزیز مصری و از گرگ رستی
اگر حاسد دو پایت را ببوسد
به باطن میزند خنجر دودستی
ندارد مهر مهره او چه گشتی
ندارد دل، دل اندر وی چه بستی؟
اگر در حصن تقوا راه یابی
ز حاسد وز حسد جاوید رستی
اگر چه شیرگیری، ترک او کن
نه آن شیر است کش گیری به مستی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی خطرات حسد و تأثیر منفی آن بر زندگی انسانهاست. شاعر به این نکته اشاره میکند که کسانی که طبیعت ضعیفی دارند، نمیتوانند به تندرستی و موفقیت برسند. او به کسانی که حسود هستند، هشدار میدهد که نباید به آنها نزدیک شد، زیرا حسد میتواند به سقوط انسانها منجر شود. همچنین تأکید میکند که حسد، زیان بیشتری به خود فرد و دیگران میزند و برای رهایی از آن، باید به تقوا و دوری از حسودان توجه کرد. در نهایت، شاعر میگوید که حتی اگر حسود به ظاهر حمایت کند، به باطن او اعتماد نکرده و باید از او دوری کرد.
هوش مصنوعی: کسی که در ذات خود تنبلی و ضعف داشته باشد، هرگز نمیتواند برای دیگران خیر و تندرستی به ارمغان بیاورد.
هوش مصنوعی: دامن خود را به دست حسودان نده، زیرا آنها تو را به سوی پایین و ضعف میکشانند.
هوش مصنوعی: حسادت بدترین آسیبی است که میتواند به خود و دیگران وارد شود و در کل وجود انسانها تأثیر منفی میگذارد.
هوش مصنوعی: بشتاب و دل را خوش کن و حسادتهای دیگران را نادیده بگیر، وگرنه خودت ممکن است فرصتهای خوب را از دست بدهی.
هوش مصنوعی: وقتی که از این برادران جدا شدی، مانند یوسف که از قید اسارت در سرزمین مصر آزاد شد و از خطر گرگها رهایی یافت.
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو حسد داشته باشد و حتی بخواهد به طور ظاهری به تو محبت کند، در درون خودش از تو کینه و دشمنی خواهد داشت و ممکن است در فرصتی مناسب به تو آسیب بزند.
هوش مصنوعی: عشق و محبت او هیچ تاثیری ندارد، چرا که دل بیمحبت نمیتواند به کسی وابسته شود و چگونه دل میتواند به کسی که هیچ احساسی ندارد، وابسته گردد؟
هوش مصنوعی: اگر به قلعهی تقوا وارد شوی، از حسد و دشمنی همیشه در امان خواهی بود.
هوش مصنوعی: اگرچه به نظر میرسد که از شیر استفاده کردهای، اما باید از آن دست بکشی؛ چرا که آن شیر واقعی نیست و تو فقط به خاطر حال و هوای مستی، به آن نزدیک شدهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
همه سالِه، به جَشنَ انْدر نِشَستی،
چُو یک ساعتْ دِلَش بر غَم نَخَستی.
خائی گنده ترسا پرستی
در اسلام را بر خود ببستی
چه دست آویز داری اندر اسلام
زناری در میان آویز دستی
بمستی بر سر حمدان نشستی
[...]
شها چون پیل و فرزین شه پرستم
نه چون اسبست کارم رخپرستی
رهی آمد چو رخ پیشت پیاده
چو فرزین میرود اکنون ز مستی
چو نوشینباده را در پرده بستی
خمار بادهٔ نوشین شکستی
توئی صاحب قران عین هستی
که بت با بتکده در هم شکستی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.