ای باغ همیدانی کز باد کی رقصانی
آبستن میوه ستی سرمست گلستانی
این روح چرا داری گر ز آنک تو این جسمی
وین نقش چرا بندی گر ز آنک همه جانی
جان پیشکشت چه بود خرما به سوی بصره
وز گوهر چون گویم چون غیرت عمانی
عقلا ز قیاس خود زین رو تو زنخ میزن
زان رو تو کجا دانی چون مست زنخدانی
دشوار بود با کر طنبور نوازیدن
یا بر سر صفرایی رسم شکرافشانی
می وام کند ایمان صد دیده به دیدارش
تا مست شود ایمان زان باده یزدانی
در پای دل افتم من هر روز همیگویم
راز تو شود پنهان گر راز تو نجهانی
کان مهره شش گوشه هم لایق آن نطع است
کی گنجد در طاسی شش گوشه انسانی
شمس الحق تبریزی من باز چرا گردم
هر لحظه به دست تو گر ز آنک نه سلطانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیباییهای طبیعت و جنبههای معنوی زندگی اشاره میکند. شاعر از باغ و میوهها و گلها به عنوان نمادهایی از زندگی و روحیات انسانی یاد میکند. او سوالاتی عمیق درباره وجود انسان و رابطهاش با عالم جسم و روح میپرسد. همچنین به عشق و شناخت اشاره میکند و میگوید که چگونه انسانها در تلاش برای درک رازهای وجودی و الهی خود هستند. شاعر با اشاره به می و باده، به سیر و سلوک روحانی و تجربههای عاشقانه میپردازد و در نهایت به شمس الحق تبریزی اشاره میکند که نماد معرفت و حقیقت است. این مضمونها نشاندهنده جستوجوی انسان برای درک عمیقتر از زندگی و وجود است.
هوش مصنوعی: ای باغ! آیا میدانی که در اثر وزش باد، چطور به رقص در میآیی و در حالتی شاداب و پر بار به سر میبری؟ تو همواره مملو از زیبایی و نشاطی گلها هستی.
هوش مصنوعی: چرا روحی داری وقتی که فقط این جسم را در اختیار داری؟ و چرا خود را به این نقشها محدود میکنی، در حالی که همهچیز در وجود توست؟
هوش مصنوعی: جانم را فدای تو میکنم، اما چه ارزشی دارد خرما که به سمت بصره میبرند و چگونه میتوانم بگویم که مانند مرواریدها کیفیت دارم چون غیرت مردمان عمانی؟
هوش مصنوعی: عقلانیت و هوش خود را در چنین مقایسههایی به کار ببر و به زخمهایی که بر خود میزنی توجه کن، زیرا تو چگونه میتوانی بفهمی وقتی که در حال مستی و نشئگی هستی؟
هوش مصنوعی: نواختن طنبور در کنار فردی ناشنوا کار دشواری است، یا اینکه در کنار کسی که آمادگی ندارد، هنر خود را به نمایش گذاشتن کار سادهای نیست.
هوش مصنوعی: شراب میتواند ایمان یک صد چشم را به دیدن او بکشاند، تا ایمان از آن باده الهی سرمست شود.
هوش مصنوعی: هر روز به پای دل میافتم و میگویم اگر راز تو پنهان بماند، پس چرا تو را در خفا نگه نمیدارم؟
هوش مصنوعی: مهرهای با شش گوشه برای بازیی خاصی مناسب است، اما آیا میتواند در ظرفی با شش گوشه انسانی جا بگیرد؟
هوش مصنوعی: چرا هر لحظه به یاد تو میافتم، حتی اگر تو سلطنت نداشته باشی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از خانه برون رفتم من دوش به نادانی
تو قصهٔ من بشنو تا چون به عجب مانی
از کوه فرود آمد زین پیری نورانی
پیداش مسلمانی در عرصهٔ بلسانی
چون دید مرا گفت او داری سر مهمانی
[...]
ما انصف ندمانی لو انکر ادمانی
فالقهوة من شرطی لاالتوبة من شانی
ریحان به سفال اندر بسیار بود دانی
آن جام سفالی کو و آن راوق ریحانی
لو تمزجها بالدم من ادمع اجفانی
[...]
ترسا بچهٔ لولی همچون بت روحانی
سرمست برون آمد از دیر به نادانی
زنار و بت اندر بر ناقوس ومی اندر کف
در داد صلای می از ننگ مسلمانی
چون نیک نگه کردم در چشم و لب و زلفش
[...]
ترسا بچهای، شنگی، شوخی، شکرستانی
در هر خم زلف او گمراه مسلمانی
از حسن و جمال او حیرت زده هر عقلی
وز ناز و دلال او واله شده هر جانی
بر لعل شکر ریزش آشفته هزاران دل
[...]
پنهان به میان ما میگردد سلطانی
و اندر حشر موران افتاده سلیمانی
میبیند و میداند یک یک سر یاران را
امروز در این مجمع شاهنشه سردانی
اسرار بر او ظاهر همچون طبق حلوا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.