نه چرخ زمرد را محبوس هوا کردی
تا صورت خاکی را در چرخ درآوردی
ای آب چه میشویی وی باد چه میجویی
ای رعد چه می غری وی چرخ چه میگردی
ای عشق چه میخندی وی عقل چه میبندی
وی صبر چه خرسندی وی چهره چرا زردی
سر را چه محل باشد در راه وفاداری
جان خود چه قدر باشد در دین جوانمردی
کامل صفت آن باشد کو صید فنا باشد
یک موی نمیگنجد در دایره فردی
گه غصه و گه شادی دور است ز آزادی
ای سرد کسی کو ماند در گرمی و در سردی
کو تابش پیشانی گر ماه مرا دیدی
کو شعشعه مستی گر باده جان خوردی
زین کیسه و زان کاسه نگرفت تو را تاسه
آخر نه خر کوری بر گرد چه میگردی
با سینه ناشسته چه سود ز رو شستن
کز حرص چو جارویی پیوسته در این گردی
هر روز من آدینه وین خطبه من دایم
وین منبر من عالی مقصوره من مردی
چون پایه این منبر خالی شود از مردم
ارواح و ملک از حق آرند ره آوردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تفکر درباره آزادی، عشق، عقل و وفاداری میپردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند آب، باد و رعد میپرسد که در جستجوی چه هستند و در همین حال به انسانها اشاره میکند که در چرخههای زندگی به دنبال شادی و غم هستند. شاعر به تفاوت بین وضعیتهای مختلف زندگی، مثل گرمی و سردی، اشاره میکند و میگوید که نباید به ظواهر بسنده کرد. او به اهمیت صفتهای کامل و معنای واقعی زندگی اشاره میکند و به این نکته میپردازد که انسان باید در جستجوی حقیقت و وفاداری باشد و از دایره تکراری زندگی رهایی یابد. در نهایت، او تأکید میکند که اگر انسانها از همدیگر جدا شوند، روحها و ملائک از حق میآیند تا آفرینش جدیدی را به ارمغان آورند.
هوش مصنوعی: تو نه تنها جواهر سبز را در آسمان محبوس نکردی، بلکه توانستی طبیعت خاکی را به چرخش درآوری.
هوش مصنوعی: ای آب، چرا در حال شستوشو هستی؟ ای باد، دنبال چه چیزی هستی؟ ای رعد، چرا به غرش درآمدهای؟ ای آسمان، چرا در حال چرخش هستی؟
هوش مصنوعی: ای عشق، تو چرا اینقدر خوشحالی؟ ای عقل، چرا خودت را محدود میکنی؟ ای صبر، چرا اینقدر راضی و خوشحال هستی؟ و ای چهره، چرا حالت زرد و غمگین است؟
هوش مصنوعی: این جمله اشاره دارد به این که در مسیر وفاداری، ارزش و اهمیت جان انسان کمتر از سر خود نیست. هر چه قدر هم که ارزشمند باشد، در راه اخلاق و جوانمردی، باید جان را فدای اصول و عقاید خود کرد.
هوش مصنوعی: کاملترین ویژگی کسی است که به فنا و نابودی دست یافته است؛ بهطوریکه حتی یک مو هم نمیتواند در دایرهی وجود یک فرد قرار بگیرد.
هوش مصنوعی: گاه انسان با غم و اندوه روبرو میشود و گاه از شادی و خوشحالی بهره میبرد، ولی باید در این حال و هواها آزاد باشد. کسی که بتواند در شرایط مختلف، چه در گرما و چه در سرما، ثابت قدم بماند، واقعاً آزاد است.
هوش مصنوعی: اگر پیشانی من را دیدی که مانند تابش ماه میدرخشد، بدان که شعلهی مستی و شوقی را در خود دارم، چنانچه اگر بادهای از جان نوشیدهام، تأثیری عمیق بر من گذاشته است.
هوش مصنوعی: به دنبال چیزهایی نباش که از دست تو خارجاند و از آنها چیزی کسب نکردهای. در نهایت مثل یک خر کور در دور خود میچرخید، پس چرا بیهوده وقتت را تلف میکنی؟
هوش مصنوعی: اگر سینهام را نشورم، چه فایدهای دارد که روی خود را بشویم؟ مثل جارویی که دائم در گرد و غبار میچرخد و هیچ وقت تمیز نمیشود.
هوش مصنوعی: هر روز من مانند روز جمعه است و خطبهای که میگویم همیشه جاری است. این منبر من، جایگاه بلندی است و من نیز مردی هستم که در آن حاضر میشوم.
هوش مصنوعی: زمانی که این منبر از آدمها خالی شود، ارواح و فرشتگان از جانب حق، هدایایی به همراه خواهند آورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آورد طبیب جان یک طبله ره آوردی
گر پیر خرف باشی تو خوب و جوان گردی
تن را بدهد هستی جان را بدهد مستی
از دل ببرد سستی وز رخ ببرد زردی
آن طبله عیسی بد میراث طبیبان شد
[...]
بیکار دلی باشد کو را نبود دردی
کاهل فرسی باشد کز وی نجهد گردی
دردی که ز عشق آید، جانم به فدای آن
خود جان نبود شیرین بی ذوق چنان دردی
از گردش چشمت هست آواردگی دلها
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.