گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

سبکتری تو از آن دم که می‌رسد ز صبا

ز دم زدن نشود سیر و مانده کس جانا

ز دم زدن کی شود مانده یا کی سیر شود

تو آن دمی که خدا گفت یحیی الموتی

دهان گور شود باز و لقمه‌ایش کند

چو بسته گشت دهان تن از دم احیا

دمم فزون ده تا خیک من شود پرباد

که تا شوم ز دم تو سوار بر دریا

مباد روزی کاندر جهان تو دَرنَدَمی

که یک گیاه نروید ز جمله صحرا

فروکش این دم زیرا تو را دمی دگر است

چو بسکلد ز لب این باد‌، آن بوَد برجا