آب آتش می رود زان لعل آتش فام او
می برد آرامم از دل زلف بی آرام او
خط بخونم باز می گیرند و خونم می خورند
جاودان نرگس مخمور خون آشام او
حاصل عمرم در ایشام فراقش صرف شد
چون خلاص از عشق ممکن نیست در ایام او
گرچه عامی را چو من سلطان نیارد در نظر
همچنان امید می دارم بلطف عام او
کام فرهاد از لب شیرین چو بو سی بیش نیست
خسرو خوبان چه باشد گر بر آرد کام او
گر خداوندان عقلم نهی منکر می کنند
پیش ما نهیست الا گوش بر پیغام او
بلبلان از بوی گل مستند و ما از روی دوست
دیگران از ساغر ساقی و ما از جام او
نام نیک عاشقان چون در جهان بدنامی است
نیک نام آنکو ببدنامی برآید نام او
خواجو از دامش رهائی چون تواند جست از آنک
پای بند عشق را نبود نجات از دام او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تعبیر عشق و شوق عاشق به معشوق میپردازد. شاعر احساس میکند که عشق او مانند آتش است که هر لحظه او را میسوزاند و آرامش را از او میگیرد. او به زلف معشوق و زیباییهای او ارادت دارد و از دوران فراق رنج میبرد. عشق او به قدری عمیق است که حتی نمیتواند به راحتی از آن خلاص شود. شاعر نام نیک عاشق را در مقابل بدنامیها ذکر میکند و میگوید که نمیتواند از عشق و وابستگی به معشوقش رهایی یابد، زیرا این عشق او را به دام کشانده است. در نهایت، این شعر بیانگر شدت احساسات و وابستگی عمیق عاشق به معشوق خود است.
هوش مصنوعی: آب به خاطر رنگ آتش مانند او میریزد و من را با زلف بیقرارش از درون آرامش میبرد.
هوش مصنوعی: وقتی که در خط شعر میخوانم، دوباره به دست میآورند و از من بهره میکشند؛ اینجا نرگس زیبا و مست، مانند یک خونآشام دائماً در حال شکار من است.
هوش مصنوعی: تمام عمرم به خاطر دوری او سپری شد و چون نمیتوان از عشق او رهایی یافت، این دوران برایم بسیار دشوار بوده است.
هوش مصنوعی: هرچند که مثل من، فردی عادی نتواند مانند یک سلطان در نظر دیگران بیفتد، اما همچنان به لطف او امید دارم.
هوش مصنوعی: فرهادی که عاشق شیرین است، تنها بویی از کام او میبرد، پس در این میان، شادی و خوشحالی خسرو زیبا چه ارزشی دارد اگر او نتواند کام دلش را به دست آورد؟
هوش مصنوعی: اگر افراد دانا و با ایمان خود، کارهای نادرست را نکوهش کنند، اما ما تنها باید به صدای خداوند گوش فرا دهیم و پیغام او را در نظر بگیریم.
هوش مصنوعی: پرندگان زینت و زیبایی گل را میستایند و از آن سرخوشند، ولی ما به خاطر زیبایی و محبت معشوقمان شاد و سرمست هستیم. دیگران به شراب و مینوشند، اما ما به لطف و محبت او دلخوشیم.
هوش مصنوعی: نام خوب عاشقان در این دنیا مثل بدنامی محبوب است و کسی که در بدنامی شناخته شده است، نامش همیشه برمیخیزد.
هوش مصنوعی: خواجو از دام عشق چگونه میتواند فرار کند، زیرا عشق او را به قدری گره زده که هیچ راه نجاتی وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن جهانداری که اصل دولت است ایام او
حجت فتح و دلیل نصرت است اعلام او
بشکند ناموس صد لشکر به یک تهدید او
بگسلد پیمان صد دشمن به یک پیغام او
صنع یزدان آن کند ظاهر که باشد رای او
[...]
از حلاوتها که هست از خشم و از دشنام او
میستیزم هر شبی با چشم خون آشام او
دامهای عشق او گر پر و بالم بسکلد
طوطی جان نسکلد از شکر و بادام او
چند پرسی مر مرا از وحشت و شبهای هجر
[...]
زهر آب زندگانی می شود در جام او
نیست فرقی در میان بوسه و دشنام او
قاصدان را لب ز پیغام زبانی می شود
نامه سربسته از شیرینی پیغام او
چون خط عنبرفشان، پیچ و خم تار نگاه
[...]
هر دو فرسخ یک کلیسایی به پا بر نام او
گشت تاریخ همه تاریخها ایام او
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.