اگر سزای لب تو نبود گفته من
برآر سنگ گران و دهان من بشکن
چو طفل بیهده گوید نه مادر مشفق
پی ادب لب او را فروبرد سوزن
دو صد دهان و جهان از برای عز لبت
بسوز و پاره کن و بردران و برهم زن
چو تشنهای دود استاخ بر لب دریا
نه موج تیغ برآرد ببردش گردن
غلام سوسنم ایرا که دید گلشن تو
ز شرم نرگس تو ده زبانش شد الکن
ولیک من چو دفم چون زنی تو کف بر من
فغان کنم که رخم را بکوب چون هاون
مرا ز دست منه تا سماع گرم بود
بکش تو دامن خود از جهان تردامن
بلی ز گلشن معنی است چشمها مخمور
ولیک نغمه بلبل خوش است در گلشن
اگر تجلی یوسف برهنه خوبتر است
دو چشم باز نگردد مگر به پیراهن
اگر چه شعشعه آفتاب جان اصل است
بر آن فلک نرسیدهست آدمی بیتن
خمش که گر دهنم مرده شوی بربندد
ز گور من شنوی این نوا پس مردن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار بیان میکند که اگر لبان محبوبش عذابی نداشته باشند، شکستن دهانش هم مانع از بیان عشق و احساساتش نخواهد شد. او از سوزن بهعنوان نماد ادب و احتیاط یاد میکند و همچنین از عشق و شوقی که نظیر آن از طرف محبوب وجود دارد. او به شدت به زیبایی و جذابیت محبوبش علاقهمند است و دردش را چون صدای دف توصیف میکند. همچنین، از این که زبانش در برابر زیبایی نرگس محبوبش الکن شدهاست، شکایت دارد. شاعر به تصویرگری و تمثیل برای بیان این احساسات و دشواریها در بیان عشق میپردازد و در نهایت بر اهمیت وجود و جان در این دنیای مادی تأکید میکند. او به عشق و زیبایی به عنوان دلایل زندگی و شوق انسان تاکید میکند.
هوش مصنوعی: اگر صحبتهای من ارزش لبهای تو را ندارد، پس سنگ سختی را بیاور و دهانم را بشکن.
هوش مصنوعی: وقتی کودک بیخبر و بیفکر چیزی بیمورد بگوید، مادر دلسوز برای اصلاح او، زبانش را به آرامی با یک سوزن میپوشاند.
هوش مصنوعی: دو صد زبان و دهان وجود دارد که برای عشق و زیبایی تو به آتش میافتند و درهم میشکنند، پس آنها را بسوزان و همه چیز را به هم بریز.
هوش مصنوعی: اگر تشنهای به کنار دریا برسی، امواج دریا مانند تیغی هستند که میتوانند به سرنوشت تلخی منجر شوند. این به معنای آن است که گاهی اوقات، آرزوها و نیازهای ما میتوانند ما را به خطر بیندازند.
هوش مصنوعی: غلام سوسن شما، وقتی به گلستان شما نگریست، از شرم نرگس شما، زبانش بند آمد و نتوانست حرف بزند.
هوش مصنوعی: من مانند دفی هستم که وقتی بر من کوبیده میشود، به شدت ناله کرده و فریاد میزنم، پس ای معشوق، بر چهرهام بکوب که مثل هاونی صدایم را بلند کند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که شور و شوق در دل من وجود دارد، مرا رها نکن. از دنیا و مشکلاتش دور شو و دامن خودت را از این همه آشفتگی پاک کن.
هوش مصنوعی: به راستی که چشمان آدمی از زیباییهای عالم پر از شادی و سرور است، اما صدای خوش بلبل همواره در این باغ دلنشین و جالب توجه است.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی حقیقی یوسف ظاهر شود، بهتر است، اما چشمها تنها به زیباییهای بیرونی و ظاهری خیره میشوند و از حقیقت غافل میمانند.
هوش مصنوعی: هرچند که نور آفتاب جان، اصل و حقیقتی است، اما انسان بدون جسمش به آن آسمان دست نیافته است.
هوش مصنوعی: اگر زبانم خاموش شود، وقتی که تو به گورم پای میگذاری، نغمهای از وجودم به گوشت میرسد که پس از مرگ من میشنوی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فرو شکن تو مرا پشت و زلف بر مشکن
بزن تیغ دلم را ، بتیغ غمزه مزن
چو جهد سلسله کردی ز بهر بستن من
روا بود ، بزنخ بر مرا تو چاه مکن
بس آنکه روز رخ تو سیاه کردم روز
[...]
خدای داند بهتر که چیست در دل من
ز بس جفای توای بیوفای عهدشکن
چو مهربانان در پیش من نهادی دل
نبرد و برد دلم جز به مهربانی ظن
همی ندانست این دل که دل سپردن تو
[...]
ز تاب عنبر با تاب بر سهیل یمن
هزار حلقه شکست آن نگار عهدشکن
چه حلقه ای ؟ که معلق نهاد دام بلا
چه عنبری ؟ که معنبر نمود اصل فتن
گهی ز نافۀ مشکست ماه را زنجیر
[...]
هوا همی بنکارد بحله روی چمن
صبا همی بطرازد بدر شاخ سمن
سمن شکفته فراز چمن چو روی صنم
بنفشه خفته بزیر سمن چو پشت شمن
زمین بخندد هر ساعتی چو چهره دوست
[...]
چرا نگرید چشم و چرا ننالد تن
کزین برفت نشاط و از آن برفت وسن
چنان بگریم کم دشمنان ببخشایند
چو یادم آید از دوستان و اهل وطن
سحر شوم ز غم و پیرهن همی بدرم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.