ای محو راه گشته از محو هم سفر کن
چشمی ز دل برآور در عین دل نظر کن
دل آینه است چینی با دل چو همنشینی
صد تیغ اگر ببینی هم دیده را سپر کن
دانم که برشکستی تو محو دل شدستی
در عین نیست هستی یک حمله دگر کن
تا بشکنی شکاری پهلوی چشمه ساری
ای شیر بیشه دل چنگال در جگر کن
چون شد گرو گلیمی بهر در یتیمی
با فتنه عظیمی تو دست در کمر کن
ماییم ذره ذره در آفتاب غره
از ذره خاک بستان در دیده قمر کن
از ما نماند برجا جان از جنون و سودا
ای پادشاه بینا ما را ز خود خبر کن
در عالم منقش ای عشق همچو آتش
هر نقش را به خود کش وز خویش جانور کن
ای شاه هر چه مردند رندان سلام کردند
مستند و می نخوردند آن سو یکی گذر کن
سیمرغ قاف خیزد در عشق شمس تبریز
آن پر هست برکن وز عشق بال و پر کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به تأمل در عشق و وجود میپردازد. او از دوست و همراه خود میخواهد که در عمق دلش بنگرد و به زیباییهای درون خود توجه کند. دل را به آینهای تشبیه میکند که در آن صدای عشق و زیباییها منعکس میشود. شاعر بر این باور است که باید همواره در جستجوی حقیقت و آگاهی درونی باشیم، حتی اگر سختیها و چالشهایی در زندگی وجود داشته باشد. او عشق را همچون آتش میداند که میتواند انسان را به مسیر روشنی هدایت کند و از ما میخواهد تا از این عشق بهرهبرداری کنیم و از جنون و سودا رهایی یابیم. در نهایت، شاعر به عظمت عشق اشاره میکند و از ویژگیهای جادویی آن میگوید که میتواند زندگی را دگرگون کند.
هوش مصنوعی: ای کسی که در مسیر خود گم شدهای، از گمراهی خود رهایی پیدا کن. نگاهی از دل به بیرون بینداز و در حالی که دل را در نظر داری، به حقیقت توجه کن.
هوش مصنوعی: دل انسان مانند آینهای است که در تماس با دیگران و تجربیات زندگی، ممکن است آسیب ببیند. اگر با کسی که احساس منفی دارد یا روحیهاش تند است، برقراری ارتباط کنی، باید مراقب باشی و از خودت دفاع کنی، حتی اگر در آن لحظه خیلی ضربه ببیند.
هوش مصنوعی: میدانم که وقتی دل را شکستید، در حالی که خودتان را فراموش کردهاید، هنوز وجود دارید. باز هم یک حمله دیگر انجام بدهید.
هوش مصنوعی: برای اینکه شکار را به دام بیندازی، باید مانند شیر جنگل دل قوی داشته باشی و با قدرتی که داری، بر دشواریها غلبه کنی.
هوش مصنوعی: وقتی که برای یتیم، پرچمی به خاطر شر بزرگی به زمین بیفتد، تو باید با قوت و اراده، دست به کار شوی و اقدام کنی.
هوش مصنوعی: ما همچون ذراتی از نور در آفتاب غرور داریم، اما از ذره خاکی که در زمین است، میخواهیم که در نگاهی مانند قمر به ما بنگرند.
هوش مصنوعی: از ما چیزی باقی نمانده است، جان ما به خاطر دیوانگی و افکار پریشان رنج میبرد. ای پادشاه بینا، ما را از حال خود آگاه کن.
هوش مصنوعی: ای عشق، تو در دنیای من مانند آتش هستی؛ هر تصویری را که میبینی به خود جذب میکنی و از ذات خود مخلوقی جدید میسازی.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، هر بار که رندان به زمین میافتند، سلام میکنند و در حال مستی هستند، اما در واقع شراب نمینوشند. در آنطرف، یکی در حال عبور است.
هوش مصنوعی: پرندهای افسانهای به نام سیمرغ از قله قاف، در عشق شمس تبریز برمیخیزد. این پرنده توانایی پرواز را دارد و عشق میتواند او را به اوج برساند و آزاد کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
ای دل ترا بگفتم کز عاشقی حذر کن
بگذار نیکوان را وز مهرشان گذر کن
چون روی خوب بینی دیده فراز هم نه
چون تیر عشق بارد شرم و خرد سپر کن
فرمان من نبردی فرجام خود نجستی
[...]
گر مرد نام و ننگی از کوی ما گذر کن
ما ننگ خاص و عامیم از ننگ ما حذر کن
سرگشتگان عشقیم نه دل نه دین نه دنیا
گر راه بین راهی در حال ما نظر کن
تا کی نهفته داری در زیر دلق زنار
[...]
گفتی مرا که چونی در روی ما نظر کن
گفتی خوشی تو بیما زین طعنهها گذر کن
گفتی مرا به خنده خوش باد روزگارت
کس بیتو خوش نباشد رو قصه دگر کن
گفتی ملول گشتم از عشق چند گویی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.