فقر را در خواب دیدم دوش من
گشتم از خوبی او بیهوش من
از جمال و از کمال لطف فقر
تا سحرگه بودهام مدهوش من
فقر را دیدم مثال کان لعل
تا ز رنگش گشتم اطلس پوش من
بس شنیدم های و هوی عاشقان
بس شنیدم بانگ نوشانوش من
حلقهای دیدم همه سرمست فقر
حلقه او دیدم اندر گوش من
بس بدیدم نقشها در نور فقر
بس بدیدم نقش جان در روش من
از میان جان ما صد جوش خاست
چون بدیدم بحر را در جوش من
صد هزاران نعره میزد آسمان
ای غلام همچنان چاووش من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هست خاموشی این دل خاموش من
عالمی را سوخته این جوش من
میبساید دوششان بر دوش من
نعرههاشان میرسد در گوش من
گفتشان ای زینت آغوش من
ناقه تان گر نیست اینک دوش من
شور عشقش در نی خاموش من
می تپد صد نغمه در آغوش من
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.