گنجور

 
مولانا

ساقیا برخیز و می در جام کن

وز شراب عشق دل را دام کن

نام رندی را بکن بر خود درست

خویشتن را لاابالی نام کن

چرخ گردنده تو را چون رام شد

مرکب بی‌مرکبی را رام کن

آتش بی‌باکی اندر چرخ زن

خاک تیره بر سر ایام کن

مذهب زناربندان پیشه گیر

خدمت کاووس و آذرنام کن

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۲۰۱۳ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
سنایی

ساقیا برخیز و می در جام کن

در خرابات خراب آرام کن

آتش ناپاکی اندر چرخ زن

خاک تیره بر سر ایام کن

صحبت زنار بندان پیشه‌گیر

[...]

انوری

ای بتِ یغما دلم یغما مکن

شادمان جانِ مرا شیدا مکن

رویِ خوب از چشمِ من پیدا مدار

رازِ پنهانِ مرا پیدا مکن

ملکِ زیبایی مسلم شد تو را

[...]

عطار

ساقیا خون جگر در جام‌کن

گر نداری درد از ما وام‌کن

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
مولانا

مرغ خانه با هما پروا مکن

پر نداری نیت صحرا مکن

چون سمندر در دل آتش مرو

ور مری، تو خویش را رسوا مکن

درزیا، آهنگری کار تو نیست

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
حکیم نزاری

کار نادانسته ای دانا مکن

جهل پنهان کرده را پیدا مکن

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه