وقت آمد توبه را شکستن
وز دام هزار توبه جستن
دست دل و جانها گشادن
دست غم را ز پس ببستن
معشوقه روح را بدیدن
لعل لب او به بوسه خستن
در آب حیات غسل کردن
در وی تن خویش را بشستن
برخاست قیامت وصالش
تا کی به امید درنشستن
گر بسکلد آن نگار بنگر
صد پیوست است در آن سکستن
مخدومی شمس دین تبریز
ای جان تو رمیدهای ز بستن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به موضوع توبه و عشق الهی اشاره دارند. شاعر به توبههایی که شکسته میشوند و تلاش برای رهایی از آنها سخن میگوید. او از جستوجوی معشوق حقیقی و لذت بوسه از لبان او میگوید. در ادامه، شاعر به تصفیه روح و غسل در آب حیات اشاره میکند و به قیامت وصال معشوق میپردازد. در نهایت، با نگاهی به محبوبی به نام شمس دین تبریز، خواستهای برای بازگشت و رهایی از قید و بندهای دنیا مطرح میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که وقت آن میرسد که انسان بخواهد توبه کند، به راحتی از آن میگذرد و از هزاران بار توبه کردن فرار میکند.
هوش مصنوعی: دست از دل و جان خود برداشتن و غم را پشت سر گذاشتن.
هوش مصنوعی: دیدن لبهای سرخ و زیبايی که از عشق پر شدهاند، روح را به شوق میآورد و به عشق او دچار میشود.
هوش مصنوعی: در آبی که به زندگی میبخشد غسل کردن و بدن خود را در آن شستشو دادن.
هوش مصنوعی: زمانی که قیامت و روز وصال او فرامیرسد، باید تا کی منتظر بنشینم و امیدوار باشم؟
هوش مصنوعی: اگر آن معشوق زیبا را ببینی، متوجه خواهی شد که در هر سکوتش صد پیام نهفته است.
هوش مصنوعی: ای جان، تو از عشق شمس دین تبریزی دوری و از این در قفسی رنج میبری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گفتن ز من از تو کار بستن
بی کار نمیتوان نشستن
آب از پس مرگ تشنه جستن
هم کار آید ولی به شستن
از درد سر عصابه رستن
بهتر که به سر عصابه بستن
اسب تازی ز گل نشستن
رفتار وزغ کند ز جستن
نتوان نخل مدیح بستن
خاموش نمی توان نشستن
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.