گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

ای سنجق نصرالله وی مشعله یاسین

یا رب چه سبک روحی بر چشم و سرم بنشین

ای تاج هنرمندی معراج خردمندی

تعریف چه می‌باید چون جمله توی تعیین

هر ذره که می جنبد هر برگ که می خنبد

بی کام و زبان گفتی در گوش فلک بنشین

جان همه جانا ای دولت مولانا

جان را برهانیدی از ناز فلان الدین

از نفخ تو می روید پر ملاء الاعلی

وز شرق تو می تفسد پشت فلک عنین

از عشق جهان سوزت وز شوق جگردوزت

بی هیچ دعاگویی عالم شده پرآمین

ناگاه سحرگاهی بی‌رخنه و بیراهی

آورد طبیب جان یک خمره پرافسنتین

تا این تن بیمارم وین کشته دل زارم

زنده شد و چابک شد برداشت سر از بالین

گفتم که ملیحی تو مانا که مسیحی تو

شاد آمدی ای سلطان ای چاره هر مسکین

پیغامبر بیماران نافعتری از باران

در خمره چه داری گفت داروی دل غمگین

حرز دل یعقوبم سرچشمه ایوبم

هم چستم و هم خوبم هم خسرو و هم شیرین

گفتم که چنان دریا در خمره کجا گنجد

گفتا که چه دانی تو این شیوه و این آیین

کی داند چون آخر استادی بی‌چون را

گنجاند در سجین او عالم علیین

یوسف به بن چاهی بر هفت فلک ناظر

و اندر شکم ماهی یونس ز بر پروین

گر فوقی وگر پستی هستی طلب و مستی

نی بر زبرین وقف است این بخت نه بر زیرین

خامش که نمی‌گنجد این حصه در این قصه

رو چشم به بالا کن روی چو مهش می بین

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
غزل شمارهٔ ۱۸۶۳ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
رودکی

گیتیت چنین آید، گردنده بدین سان هم

هم باد برین آید و هم باد فرودین

مسعود سعد سلمان

ای تاخته از غزنین ناگه زده بر سقسین

چونان که به صید اندر بر کبک زند شاهین

در زیر عنان تو آن ابر فلک جولان

در زیر رکاب تو آن برق نجوم آگین

بر باره چو گردون رانده همه شب چون مه

[...]

سوزنی سمرقندی

ای دو لب تو بستد ای دو رخ تو نسرین

نسرین تو پر سنبل در بسد تو پروین

هستم ز دل و دیده ای به ز دل و دیده

بیچاره آن بسد نظاره آن نسرین

ای ترک بدیع آئین عشقم تو شد آئینم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
عراقی

در دیر شو و بنشین، با خوش پسری شیرین

شکر ز لبش می‌چین، تا چند ز کفر و دین؟

مولانا

در زیر نقاب شب این زنگیکان را بین

با زنگیکان امشب در عشرت جان بنشین

خلقان همه خوش خفته عشاق درآشفته

اسرار به هم گفته شاباش زهی آیین

یاران بشوریده با جان بسوزیده

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه