با آن سبک روحی گل وان لطف شه برگ سمن
چون او ببیند روی تو هر برگ او گردد سه من
ای گلشن تو زندگی وی زخم تو فرخندگی
وی بندهات را بندگی بهتر ز ملک انجمن
گفتی که جان بخشم تو را نی نی بگو بکشم تو را
تا زندهای باشم تو را چون شمع در گردن زدن
زاهد چه جوید رحم تو عاشق چه جوید زخم تو
آن مردهای اندر قبا وین زندهای اندر کفن
آن در خلاص جان دود وین عشق را قربان شود
آن سر نهد تا جان برد وین خصم جان خویشتن
ای تافته در جان من چون آفتاب اندر حمل
وی من ز تاب روی تو همچون عقیق اندر یمن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و زیبایی میپردازد و احساسات عمیق شاعر را نسبت به معشوق نشان میدهد. شاعر با استفاده از تصاویری همچون گل، شمع و آفتاب، به اهمیت و زیبایی وجود معشوق در زندگیاش اشاره میکند. او بیان میکند که زندگیاش بدون معشوق معنایی ندارد و حتی درد و زخم ناشی از عشق را شیرینتر از لذتهای دیگر میداند. همچنین به تضاد عشق و زندگی و رابطهی آن با خاموشی و مرگ اشاره میکند، و چگونگی وابستگی و فدای جان برای محبوب را به تصویر میکشد. در نهایت، شاعر به شدت تحت تأثیر زیبایی و وجود معشوق خود قرار دارد.
هوش مصنوعی: وقتی که گل و سمن، زیبایی و لطافت تو را میبینند، احساس شگفتی میکنند و به خاطر جذابیت تو، به خود میبالند و مانند تو زیبا میشوند.
هوش مصنوعی: ای گلشن، زندگیات زیباست و زخمهای تو خوشبختیام را به همراه دارد. برای بندهات، بندگی و خدمت به تو بهتر از زندگی در کاخهای بزرگ و جشنها است.
هوش مصنوعی: گفتی که برای تو جانم را فدای تو میکنم، اما نه، بگذار بمیرم تا تو زنده بمانی. مانند شمعی که در حال ذوب شدن است، بیتابی میکنم تا تو وجود داشته باشی.
هوش مصنوعی: زاهد در جستجوی رحم و محبت است، در حالی که عاشق به دنبال درد و زخم عشق خود میگردد. آن شخص مردهای است که در لباس تن خود است و این شخص زنده است اما در حال حاضر زیر خاک به سر میبرد.
هوش مصنوعی: در اینجا، سخن از فداکاری و از خودگذشتگی است. انسان به خاطر عشق، جان خود را در خطر میاندازد و برای رسیدن به معشوق حاضر است هر چیزی را قربانی کند. حتی اگر این عشق باعث درد و رنجی شود، فرد عاشق از آن نمیهراسد و آماده است تا در این مسیر خطرات را به جان بخرد. این عشق، سختیها و چالشهای زیادی به همراه دارد، اما ارزش آن را داشته و عشق حقیقی بر همه چیز غلبه میکند.
هوش مصنوعی: ای جان من، همچون آفتابی که در دل وجودم میدرخشد، من از پرتو چهرهات مانند عقیقهای خوش رنگ در یمن میدرخشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گلبن نوان اندر چمن عریان چو پیش بت شمن
نه یاسمین و نه سمن نه سوسن و نه نسترن
ای ساربان منزل مکن جز در دیار یار من
تا یک زمان زاری کنم بر رَبع و اَطلال و دِمَن
رَبع از دلم پرخون کنم خاک دمن گلگون کنم
اطلال را جیحون کنم از آب چشم خویشتن
از روی یار خرگهی ایوان همی بینم تهی
[...]
از غرب سوی شرق زن بد خواه را بر فرق زن
بر فرق او چون برق زن مگذار ازو نام و نشان»
کز باده می زاید فرح
در سینه غمگین من
هایل هیونی تیز دو، اندک خور بسیار رو
از آهوان برده گرو در پویه و در تاختن
هامون گذاری کوه وش، دل بر تحمل کرده خوش
تا روز هر شب بارکش، هر روز تا شب خارکن
چون باد و چون آب روان در دشت و در وادی دوان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.