آمد سرمست سحر دلبرم
بیخود و بنشست به مجلس برم
گرم شد و عربده آغاز کرد
گفت که تو نقشی و من آزرم
تو به دو پر می پری و من به صد
تو ز دو کس من ز دو صد خوشترم
گرچه فروتر بنشستم ز لطف
من ز حریفان به دو سر برترم
یک قدحم بیست چو جام شماست
تا همه دانند که من دیگرم
ساغر من تا لب و باقی به نیم
جان و دلم زفت و به تن لاغرم
صورت من ناید در چشم سر
زان که از این سر نیم و زان سرم
من پنهان در دل و دل هم نهان
زانک در این هر دو صدف گوهرم
گر قدحی بیشتر از من خوری
من دو سبو بیشتر از تو خورم
گر به دو صد کوه چو بز بردوی
من که و بز را دو شکم بردرم
چون بدوم مه نبود همتکم
چون بجهم چرخ بود چنبرم
چون ببرم دست به سوی سلاح
دشنه خورشید بود خنجرم
خشک نماید بر تو این غزل
چون نشدی تر ز نم کوثرم
کور نهام لیک مرا کیمیاست
این درم قلب از آن می خرم
جزو و کلم یار مرا درخور است
نی خوردم غم و نه من غم خورم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر به وصف حال خوشی میپردازد که پیدا کرده است. او در یک مجلس سرمست از عشق دلبرش مینشیند و به وصف زیبایی و مقام خود در مقایسه با دیگران میپردازد. او میگوید که اگرچه در ظاهر پایینتر نشسته است، اما حقیقاً از دیگران برتر است. شاعر خود را به عنوان کسی معرفی میکند که با وجود لاغری جسمی، غنی از احساس و معانی عمیق است.
او همچنین به صراحت بیان میکند که در احساسات و درونیاتش بسیار ارزشمندتر از آنچه در ظاهر دیده میشود، میباشد. شاعر با معانی عمیق و تصویری از بودن خود در دنیا بر این نکته تأکید میکند که عشق و آرامش در دلش جایی ویژه دارد و از غم و اندوه به دور است.
در نهایت، او به عظمت روح و احساساتش اشاره میکند که فراتر از تمام مشکلات زندگی است و به دنبال تعمیق در درک و تجربه زندگی میباشد.
هوش مصنوعی: صبحگاهان معشوق من با حالتی شاد و سرخوش آمد و در مجلس من نشسته است.
هوش مصنوعی: علاوه بر گرم شدن، او شروع به سر و صدا کرد و گفت که تو مانند یک اثر هنری هستی و من در حالتی از خجالت و شرم قرار دارم.
هوش مصنوعی: تو با دو بال میپری، اما من با صد بال. من از دو نفر و از صد نفر بهترم.
هوش مصنوعی: هر چند که من در مقام و جایگاه پایینتری قرار گرفتم، اما به خاطر خوبیهایم از رقبای خود برتر هستم.
هوش مصنوعی: من قدّ کمتری دارم، ولی عطر و جاذبهام مانند جام شماست، تا همه بفهمند که من متفاوت و خاص هستم.
هوش مصنوعی: جام من پر از می است و فقط لب آن را نوشیدم، اما حالا که روح و جانم در آستانه فروپاشی است، جسمم هم که بسیار لاغر شده است.
هوش مصنوعی: منظور این بیت این است که چهره من در چشم دیگران نمایان نمیشود، زیرا من از یک نظر و جنبه در این دنیا حضور دارم و از جنبه دیگری در دنیای دیگر و این دو سر متفاوت باعث میشود که درک کامل نشوم.
هوش مصنوعی: من در دل خود و دل دیگران پنهان هستم، زیرا در این هر دو مانند یک گوهر در صدفی ارزشمند وجود دارم.
هوش مصنوعی: اگر تو از من بیشتر شراب بنوشی، من دو ظرف بیشتر از تو مینوشم.
هوش مصنوعی: اگر به دو صد کوه مانند بز بروم، بر دو شکم بز برادرم.
هوش مصنوعی: وقتی که به دنبال ماه میدوم، همدمی ندارم؛ هرگاه به دور میگردم، زمین مثل حلقهای در اطراف من است.
هوش مصنوعی: وقتی که دست به سلاح میزنم، مانند دشنهای هستم که از نور خورشید ساخته شده است.
هوش مصنوعی: این شعر میگوید که اگر تو به محبت و لطافت دل ندهی و به احساسات نرم وابسته نشوی، این شعر برایت بیاحساس و بیروح خواهد بود، مانند اینکه در بیابان خشک و بدون گیاه بمانی.
هوش مصنوعی: من نابینا نیستم، اما دارم با این درم که شبیه کیمیا است، دل میخرم.
هوش مصنوعی: یار من، تنها به خوردن سبزی و کلم بسنده کرده است و نه غمی را خوردهام و نه غمی را بر دوش میکشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
عمر دو نیمهست و ازین بیش نیست
اول و آخر، چو همی بنگرم
نیمی از آن کردم در مدح تو
نیمی در وعده به پایان برم
عمر چو در وعده و مدح تو شد
[...]
اوج بلندست، در او میپرم
باشد ،کز همت خود برخورم
شیرم و رنج از پی یاران برم
نی چو سگ خانه که تنها خورم
باقر و صادق، دوشه محترم
دام سعادات و جهان کرم
کاه فشانده ز شکوفه درم
گاه ز میوه شده خوان کرم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.