ما صحبت همدگر گزینیم
بر دامن همدگر نشینیم
یاران همه پیشتر نشینید
تا چهره همدگر ببینیم
ما را ز درون موافقتهاست
تا ظن نبری که ما همینیم
این دم که نشستهایم با هم
می بر کف و گل در آستینیم
از عین به غیب راه داریم
زیرا همراه پیک دینیم
از خانه به باغ راه داریم
همسایه سرو و یاسمینیم
هر روز به باغ اندرآییم
گلهای شکفته صد ببینیم
وز بهر نثار عاشقان را
دامن دامن ز گل بچینیم
از باغ هر آنچ جمع کردیم
در پیش نهیم و برگزینیم
از ما دل خویش درمدزدید
ما دزد نهایم ما امینیم
اینک دم ما نسیم آن گل
ما گلبن گلشن یقینیم
عالم پر شد نسیم آن گل
یعنی که بیا که ما چنینیم
بومان ببرد چو بوی بردیم
مه مان کند ار چه ما کهینیم
هر چند کمین غلام عشقیم
چون عشق نشسته در کمینیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گر مردی خویشتن ببینیم
اندر پس دوکدان نشینیم
دیگر نزنیم لاف مردی
وز شرم ره زنان گزینیم
کاری عجب اوفتاده ما را
[...]
تا دلبر خویش را نبینیم
جز در تک خون دل نشینیم
ما به نشویم از نصیحت
چون گمره عشق آن بهینیم
اندر دل درد خانه داریم
[...]
بی منت دیده روی بینیم
بی زحمت لعل بوسه چینیم
با شاهد و جام همقرینیم
آری، چه کنیم این چنینیم
مپسند که بی رخت نشینیم
بنشین که رخ تو سیر بینیم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.