به پیش باد تو ما همچو گردیم
بدان سو که تو گردی چون نگردیم
ز نور نوبهارت سبز و گرمیم
ز تأثیر خزانت سرد و زردیم
ز عکس حلم تو تسلیم باشیم
ز عکس خشم تو اندر نبردیم
عدم را برگماری جمله هیچیم
کرم را برفزایی جمله مردیم
عدم را و کرم را چون شکستی
جهان را و نهان را درنوردیم
چو دیدیم آنچ از عالم فزون است
دو عالم را شکستیم و بخوردیم
به چشم عاشقان جان و جهانیم
به چشم فاسقان مرگیم و دردیم
زمستان و تموز از ما جدا شد
نه گرمیم ای حریفان و نه سردیم
زمستان و تموز احوال جسم است
نه جسمیم این زمان ما روح فردیم
چو نطع عشق خود ما را نمودی
به مهره مهر تو کاستاد نردیم
چو گفتی بس بود خاموش کردیم
اگر چه بلبل گلزار و وردیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و تأثیر آن بر حال و هوای انسانهاست. شاعر بیان میکند که ما تحت تأثیر نور و گرمای عشق قرار داریم و به همین دلیل از سردی و پژمردگی دوریم. در وجود ما عشق به مثابه نوری است که ما را سبز و سرزنده نگه میدارد. شاعر همچنین به تضاد انسانها اشاره میکند: عاشقان با چشم خود جهان را زیبا میبینند، در حالی که فاسقان تنها مرگ و درد را مییابند. او به اتحاد روح و عشق اشاره دارد و میگوید که در این حالت، بدن و فصلها برای ما معنایی ندارند، زیرا ما روحی آزاد و عاشق هستیم. در نهایت، او تأکید میکند که در عشق، همه چیز به توازن میرسد و انسان به اصل وجود خویش نزدیک میشود.
هوش مصنوعی: ما همچون گرد و غبار در جلوی باد حرکت میکنیم و به سمتی میرویم که تو بروی؛ اگر تو نروی، ما هم نمیگردیم.
هوش مصنوعی: ما به خاطر نور بهار سبز و شاداب هستیم، اما تحت تأثیر سرما و زردی خزانی، سرد و پژمرده شدهایم.
هوش مصنوعی: ما در مقابل صبر و بردباری تو تسلیم هستیم و از خشم و قهر تو نمیجنگیم.
هوش مصنوعی: عدم را به بزرگترین حقیقت تبدیل میکنی، در حالی که همه ما هیچ هستیم. و به خاطر وجود تو، زندگی به ما معنا میدهد و ما را زنده نگه میداری.
هوش مصنوعی: زمانی که به مرز عدم و لطف الهی رسیدی، جهانی را که شکسته شده است و حقیقتی که در خفا است، به چالش کشیدیم.
هوش مصنوعی: وقتی دیدیم که چیزی فراتر از این دنیا وجود دارد، دو جهان را کنار گذاشتیم و به آن دست یافتیم.
هوش مصنوعی: ما برای عاشقان وجود و زندگی هستیم، اما برای ناپاکان، مرگ و رنج به شمار میآییم.
هوش مصنوعی: زمستان و تابستان دیگر برای ما مهم نیستند؛ نه در گرما هستیم و نه در سرما، ای دوستان.
هوش مصنوعی: زمستان و تابستان وضعیتهای جسمانی ما هستند، اما ما در این زمان روحهایی فرد و مستقل هستیم.
هوش مصنوعی: وقتی که تو عشق خود را به ما نشان دادی، ما با مهره عشق تو بازی را آغاز کردیم.
هوش مصنوعی: وقتی که گفتی کافی است، سکوت کردیم، هرچند که بلبلان در باغ گل میخوانند و ما در حال لذت بردن هستیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
خدایا آنچه بر ما بود کردیم
تن و جان را به فرمانت سپردیم
عزیزا ما گرفتار دو دردیم
یکی عشق و دگر در دهر فردیم
نصیب کس مباد این غم که ما راست
جمالت یک نظر نادیده مردیم
اگرچه جمله در اندوه و دردیم
یقین دانم که آخر شاد گردیم
ره فرمودنی ها کم سپردیم
به نافرمودنی ها پا فشردیم
چه زهر آلود شکرها که خوردیم
چه دندانهاکه بر دندان فشردیم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.